و خدایی که در این نزدیکیست


گمان مبر که حسن(ع) بی ضریح است
کریم آل عبا هرچه هست بخشیده است ...

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شخصیت با حجاب» ثبت شده است

همین که هوا رو به گرمی میره سونامی بدحجابی براه میافته...!!

باز هم خانمای محترم گرمشونه و من باب خنکی مانتوهای آزاد(مانتو که چه عرض کنم...!) ،و شالهای آزادتر میپوشن...

گوشهای مبارک رو هم بیرون میندازن یعنی اینکه ما گوش داریم شما گوش ندارید یا شاید میخوان بگن گوش ما خوشگلتره....چ میدونم!؟!؟

کفش هم که اصلن هنوز واسه اونا اختراع نشده،

چیزی شبیه کفش میپوشن که ناخن های لاک زدشون هم معلوم بشه،حیفِ آخه وقت گذاشتن خوشگل کردن باید دیده بشه خب..!

موندم اینا نمیگن شاید یه میخی، سنگِ تیزی، چیزی یهو بره زیرپاشون؟اصلا واسه سلامت جسمشون مضره...!

خلاصه بگذریم که توصیفش خوشایند نیست..!

من یکی خجالت میکشم اونارو میبینم ...

چقدر هم احساس خوش تیپی میکنه ..والا پارچه اون به اصطلاح مانتویی که تو پوشیدی رو مامان بزرگ خدابیامرزم بعنوان بقچه استفاده میکرده 

حالا این شده مـُد مانتوی تو...

چی میشه گفت؟؟

   


مادره با چادر جوری صورتشو گرفته که بینیش هم معلوم نیس انوقت دخترش تا آرنج دستاش بازه و دارن توخیابون باهم قدم میزنن...

باباهه تسبیح از دستش نمیافته،حتی نماز صبحش تومسجدِ انوقت بیا و سرووضع پسرو دخترش رو ببین...

ایمان الکی!! الان یه عده میگن که نمیشه و نمیتونن جلوشونو بگیرن و چه ربطی داره و....

خیلی هم ربط داره چجوری میتونن جلوی خیلی از رفتاراشونو بگیرن ولی مادره یا پدره با زبون خوش با هدیه با سفر با هزار روش ...نمیتونه حجاب و عفت و غیرت رو به بچه هاش انتقال بده و یاد بده؟

تازه تاسف وقتی بیشتر میشه که پدر و مادره از این وضع رضایت دارن و چقدر مایه ی بروز بودن بچه هاشون میدونن و کلی تشویق میکنن.....



"به یکی گفتن بابات مُرد! گفت آخ جون !تریپ لباس مشکی و عینک دودی!!

جای تعجبِ که رنگ مشکی هرجایی که استفاده بشه  مثل ماشین دیپلمات ها، لباس راهبه ها، لباس وکلا و ... نشانهء با کلاس بودنِ اصلا رنگ عشقِ ولی وقتی به چادر میرسه میگن اُمُّل و عقب مانده و باعث افسردگی و...

میدونید چرا؟ چون مشکی بودن چادر مخالف هوسرانی اونها و نشان دهندهء ارتباط تو با خداست...نشان دهنده یک تفکر و شخصیتی مستحکم هست که با آمیزه ای از فکر و ایمان حجاب برتر را انتخاب کرده ای و تحت تاثیر القائـات و صحبتهای این و اون قرار نمیگیری

تو با چادرت پیام معنویت، شرافت و شخصیت رومیرسونی.باصدای بلند اعلام میکنی که من کمبودی ندارم که بخوام با ظاهر سازی اون رو جبران کنم و شخصیت متزلزل خودم رو پشت تیپ ها و آرایش های آنچنانی مخفی کنم!

همونظور که شهید مطهری گفتن: کسی که زیبایی اندیشه دارد، زیبایی ظاهر خود را به نمایش نمیگذارد!"*


*از کتاب دختر باید خانوم باشه نوشته ی رضا اخوی



 هدف ما از گذاشتن پست قبلی یک تلنگر بود که بگیم بانوی عزیز وقتی باپوشش نامناسب میای توی جامعه این کار شما هم امنیت خودتون رو تهدید میکنه و هم اینکه باعث میشه آقایون جامعه به گناه بیافتن...

خلاصه موضوع ما این نبودکه بیایم چادر رو اجبار کنیم داشتیم میگفتیم پوشش خوب رو انتخاب کنن نه پوشش های نامناسب(یا به اصطلاح بروز باشن و ساپورت پوش و...) که باعث فساد جامعه و بیماری های روحی و روانی و...بشن

یک بانو میتونه شاد باشه،خوش پوش باشه و باحجاب هم باشه....

اما یکسری از دوستان بحث رو بجایی کشوندن (نظرات پست قبلی) که من این پست رو گذاشتم یکم طولانیِ اما پیشنهاد میدم ی نگاهی بندازید


بازهم تشکر از حضورتان  




فقط برای خودم هستم "من....!"
خودٍ خودمــــــــــ ـ ـ ـ....
نه زیبایم نه عروسکی و
نه محتــــــاج نگاه کسی...
برای تو که صورتهای رنگ شده را میپرستی
نه سیرتـــــــــ آدم ها را....
راهت را بگیر و برو
حوالی من، توقفــــــ ممنـــــوع است...



برداشت از قصه ی مروارید و صدف

مادر با او تماس گرفت و از او خواست مقداری میوه را پوست بکند

 و آنها را آماده روی میز بگذارد .

هیچ وقت دلیل کارهای مادرش را نمی فهمید .

تاکید مادر بر روی پوست کندن میوه ها بیشتر گیجش کرده بود .

به هر ترفندی بود سعی کرد میوه های پوست گرفته را تا رسیدن مادر تازه نگه دارد 

اما وقتی مادر از راه رسید میوه ها شادابی و طراوتشان را از دست داده بودند..

هنوز منتظر بود تا دلیل کار مادر را بداند .

 مادر بسته ای  را به او داد و گفت : دلیل کارم اینجاست . 

من نمی خواهم تو مثل این میوه ها طراوت و تازگی ات را از دست بدهی عزیزم.. 

درون بسته  ، یک چادر بود.