خیلی خیلی مبارکتون باشه
خیلی خیلی تبریک میگم
حجم ندارم عکس و صوت و ... بذارم
دعوتتون میکنم یه جا!
https://telegram.me/heidaraneh
:)
ببخشید نظرات بی جواب مونده،ان شالله سرفرصت
ای همبازی اطفال! ای حمال اثقال! ای محبوس چاه جاه! و ای مسموم مارمال! ای غریق بحر دنیا! و ای اسیر همومات آمال.
مگر نشنیده ای و نخوانده ای فرموده آن حکیم غیب دان را که به فرزند ارجمند خطاب کرده:
پسرکم، دنیا دریای خطر است،بیشتر مردم در آن غرق میشوند ...
1دقیقه و 53ثانیه
دوستداشتم تنها صوت رو میذاشتم
اگه از من بپرسن خوشمزه ترین غذا چیه؟؟ میگم کوکو
اگه بپرسن سخت ترین غذا چیه؟؟(از لحاظ درست کردن) بازهم میگم کوکو!!
کوکو یا همون شامی کتلت هرچی ک میگید،هم خوشمزه است هم سخت!!
و تنها غذاییه که اگه حتی دوتا خانم تو یه خونه و با یه مواد درست کنن مزه اش متفاوته چون غذاییه که با دست درست میشه!!
و هرکسی یه انرژی و محبتی تو دستاش داره!!
یکی از دوستان بودند هرازگاهی یسری تصویر گرافی های خیلی خوب میفرستادن،یه مدت هم تو کار معرفی کتاب بودند اما خیلی وقت فعالیت نمیکنن،این کم بودن مسریه انگار، بلاگ که هیچ به تلگرام ها هم میرسه چه بسا رسیده ..
حالا بگذریم هروقت یکم درگیر کار جدی میشم سریع انرژیم تموم میشه و فقط و فقط با کتاب خوندن آدم میشم! کتاب کاغذی ها نه تو نت و ... اینکه ورق بزنم(مامانم میگه کار شیطونه میخواد کار اصلیت جا بمونه چرا وقتای دیگه خستگید با کتاب در نمیره؟! میگم حالا اگه کار شیطون هم هست خوب شیطونی میکنه!!)
دوتا مجموعه شعر معرفی میکنم ،یکیش چقدر پنجره(که البته عکسشو خودم نگرفتم جزء همون تصاویر همسایه بزرگوار مجازیمون بوده )
دومیش هم حدود ساعت سه
البته اگه الویت بندی میکنید اول دومی رو بگیرید بعد اولی
دومیه گزیده اشعار عاشورایی به انتخاب آقای برقعی ؛و اولی هم مجموعه شعر سعید بیابانکی
البته این مجموعه شعر همه اش آئینی نیستا درهمه
رو تصویرا کلیک کنید، یکی یه صفحه اشو بخونید کیف کنید!
فقط ببخشید تصویر دوم رو من انداختم کیفیت و دقت و زیبایی اولی رو نداره:)
برای دریافت سایز اصلی برروی تصویر کلیک کنید
تیره ای از تبار تاریکی
آبروی مدینه را بردند
پا برهنه بدون عمامه
دست بسته...تو را کجا بردند!؟
باز تکرار می شود در شهر
قصه ی کوچه... خانه... آتش... در
وسط شعله پور ابراهیم
روضه می خواند ؛ روضه ی مادر
.....
"برقعی"
بشنوید
مادر به یاد تو،در کوچه بردلم
از شعله های در،تاول زده تنم
با نوای حاج میثم مطیعی
لینک صفحه اصلی
تسلیت و التماس دعا
قبلا یه چاپی داشته که جلدش حالت مخملی بوده و یه لنگه گوشواره (تصویر نه ها،یه گوشواره واقعی) روش بوده قیمتش هم یه خورده بالا بوده حالا اومدن با یه صحافی و ظاهر دیگه منتشر کردن هم بخاطر مسابقه ایی که گذاشتن و هم .. ،همون "هم" اول کافی بود تنها دلیلش میتونه همون باشه که این نسخه به شدت کیفیت برگه ها و چاپ و حتی صحافیش پایین!!قیمتش کم شده اما کیفیتش هم کم شده!!درضمن گفته میشه چون دارن فیلمش رو هم میسازن یه دو سه خطی هم به بعضی قسمتهای این نسخه اضافه کردند هرچند که از کلیتش چیزی کم نمیکنه، ولی بگردید مخصوصا انقلاب رو یحتمل اون نسخه اصلیش رو میتونید پیدا کنید(پیدا کردید یکی هم برای من بگیرید)
یسری نامیرا رو که خریدم(فکر کنم 16 تومن بود ) همونی که جلد مشکیی داره و تصویر نویسنده روی جلد هست بعدش رفتم یه چندتا مغازه پایین تر یه نامیرا دیدیم با جلد آبی که قیمتش نصف بود اولش پشیمون شدم گفتم اینجوری میتونستم دوتا کتاب دیگه هم بخرم بعد که کتاب رو خوندم به شدت لذت بردم و میگفتم واسه یسری از کتابها واقعا باید هزینه کرد یجورایی تنها تشکری که میتونیم از مجموعه ی تولید کننده کتاب کنیم همونه!!
این روزها همه تک بیتی ها
همه کانالها
همه پیامک ها
همه پستها ...
همه اشون از محرم میگن نه نه ببخشید از اربعین
از دیروز که روز ورود حضرت مسلم به کوفه بود...
و من نمیدونم چرا بجای دل روشنی و اطمینان که حتما میرم
یه استرسی یه ضعفی ته دلمه که میگه اگه نری چی؟!!
اگه نطلبیدنت؟ اگه دعوتت نکردن؟؟!!!
دارم پیش خودم مدام تکرار میکنم که ...
خب اگه نرفتم که من میدونم و گریه های شبانه ام
من میدونم و گلگی ها
من میدونم و...
انگار تهدیدی دارم به خودم میگم که خدا بشنوه
یاد متنی افتادم که پارسال نوشته بودم (این)
و گفت اربعین تمرین قیامت است، صحرای محشر...
و من اندیشیدم گر تمرین نباشد، مردود شدن حتمی است!
فعلا که خوب تمرین نکردم،میدونید من شب امتحانیم ...
دیگه این من و این کرم شما ... میدونم یکم روم زیاده ولی ...
ولی یه حدیثی هست، یه حدیث از امام صادق(ع) عاشق این حدیثم ایمان صد در صدی دارم بهش:
به آنچه امیدوار نیستی امیدوارتر باش از آنجه بدان امید بسته ایی ،
زیرا موسی بن عمران در پی آوردن آتش رفت و پیامبر و رسول بار آمد...
*فکرمیکنم اولین یا دومین عکسی بود که شب اول انداختم
*گوشه سمت چپ پایین تصویرو نگاه کنید یه نورسبزرنگی میبیند اون پارچه سبزی که دستم بود اومده جلو لنز و نورش افتاده