و خدایی که در این نزدیکیست


گمان مبر که حسن(ع) بی ضریح است
کریم آل عبا هرچه هست بخشیده است ...

۲۶ مطلب در فروردين ۱۳۹۴ ثبت شده است



از روشنی طلعت رخشنده ی باقر(ع)

شد نور علوم نبوی بر همه ظاهر


در اول ماه رجب از مشرق اعجاز

گردیده عیان ماه تمام از رخ باقر(ع)


**********



دریافت

سخنان زیبای استاد رفیعی  پیرامون ولادت امام محمد باقر(ع)


شاید خیلیاتون این صوت رو دی ماه که منتشر شده شنیده باشید 

اما از انتشارش پشیمون نمیشم :)

 


دریافت

 

فردا اول رجب المرجب است پیشاپیش تبریک 

یه کلیپ سی ثانیه ای هم اینجا گذاشتم ببینید ضرر نمیکنید

دوستان به نظر شما اگه یه پستی بخوای بنویسی که یکم پیاز داغشو زیاد کنی یعنی یکم خالی بندی چاشنیش کنی گناه؟؟

میخوام یه مطلبی رو بنویسم منتهی واسه جذاب شدنش بنظرم  باید یه مقدار پیاز داغش رو زیاد کنم!! الان من موندم و جنگ بین خیر و شری که درونم هست!!!

رای میگیرم (نظرسنجی)

حرفی هم بود پست پایین بیزحمت :)



خبــــرنوشتِ بعــدا نوشت:

یه باندی رو دستگیر کردن که هرماه 9 میلیون تومن یارانه میگرفتن "+"

با جعل هویت!!

عاقو ما انقدر خندیدیم!!! 

اصن من توکف این صحت اطلاعاتشون موندم!!چجوری بررسی میکردن؟ الله اعلم!!




یکم بعدتر نوشت:


میدونید این چهارمین صفحه ایی که باز کردم! البته اگه این هم نصفه و نیمه ذخیره نشه!!

خیلی از حس ها رو نمیشه توصیف کرد ولی اکثرا همه درکش کردن و وقتی ازش میگی با تایید مخاطبت روبه رومیشی که میگه: عه آره  ....!! یه چند روزیه یه حس دوستداشتنی مهمون روح و قلب و وجودم شده شدتش کم و زیاد میشه ولی حسِ فوق العاده ایی... شاید نشه توصیفش کرد ولی اتفاق بوجود اومدنش رو میگم شاید شماها مشابهش رو درک کرده باشید

فال نیک رو که میدونید چیه؟ به فال نیک گرفتن...(هرکی نمیدونه خودش بره سرچ کنه بخونه بیاد؛ لابد دانشجو هم هستی؟؟) چندروز پیش مسیری رو با BRT  میرفتم، همینطور که حواسم به بیرون بود و غرق در افکار، یهویی یه صدایی شنیدم و پشت بندش صلوات، پیش خودم گفتم چی شد؟ که دوباره شنیدم "برای شادی دل امیرالمونیین صلوات" و دوباره و دوباره ... فکر کنم یه پنج تا صلواتی فرستادیم،انقدر با ابهت و با صدای رسا این صلواتا رو درخواست میکردن که آدم به وجد میومد و کلا همه صلوات میفرستادن؛به فال نیک گرفتم و شروع روزام با امیرالمومنین شد اتفاقا اون روز انقدر همه چی خوب پیش رفت که انگار یه روز واقعیِ واقعی بود...

چقدر خوبه بعضیا این جَنم رو دارن که توی یه مکان عمومی اینجوری ازملت صلوات میگیرن،ذکرهای خوشگل میگن،روزهای مردم رو خوب میکنن،گوشهای مردم رو بیدار میکنن ..

از اون روز کم کم ذکر لبم شده علی مولا ... و این فوق عالیه!!یه حس هایی رو درونت زنده میکنه..

مثل بچه ای که وقتی میگه به بابام میگم، یه حس پشتوانه ایی بهش میده، امید و اعتماد، قویش میکنه!

مثل وقتی یکم بزرگتر میشه و میگن به بابات میگیم، یه حس ترس بهش دست میده، یه حس حساب بردن!

یادم اون سال که از زیارت برگشته بودم وقتی میخواستم حال و هوای حرم ها رو برای دوستام بگم به نجف که میرسیدم میگفتم: اُبهت داره حرمشون در عین حالی که واقعا ملجاء بودن رو درک میکنی، و این اُبهتِ با محبت چند روزیه آرومم کرده،خدا کنه تموم نشه...

درسته میدونیم و خونیدم و گفتن،شعر و مقاله و داستان و مداحی... ولی گفتنش از زبون خودت به قلم خودت، تو وب خودت بی تکلف بی ایهام و استعاره،قویت میکنه.


به تقلید از دلانه: یــ علی ــا  

 
 


دریافت

با صدای استاد شجریان

 

صوت کِش رفته از وبلاگ اهورا






میبینم که وبلاگم جزء وبلاگهای برگزیده شده!

وبلاگهایی که نویسنده اش هم هستم همینطور.. 

پا قدمم خوبه نه؟ مدیونید فکر کنید دارم تحویل میگیرم :)




و نور و نورٌ علی نور و خالق النوری
تو از تصور خاکی نشین ما دوری


تو آن دعای رسولی که مستجاب شدی
برای خانه ی خورشید آفتاب شدی

یگانه دختر احمد شدن مراد نبود
برای ام ابیهایی انتخاب شدی

تو مرتضی نشده این همه صدا کردی
تو مصطفی نشده صاحب کتاب شدی

علی به پای تو شد ذره ذره آب و سپس
تو هم به پای علی ذره ذره آب شدی

تو عادلانه ترین فیضی و دو تا نه سال
نصیب روح نبی و ابوتراب شدی

تو آفتاب رسولی و آسمان علی
تو روح سینه ی پیغمبری و جان علی 


شب سیاه بگیرد تمام دنیا را
اگر ز خلق بگیرند نام زهرا را

...

 


دریافت

باصدای مرحوم شکیبایی

 

عاغا ما یک عدد تصویر داریم نمیدونم میشه برای مادر هم گذاشت، یا نه نوشته ی یک همسر هست برای بانویش؟

خلاصه روصفحه نذاشتم گفتم برامون حرف درمیارن والا ;)  "این بود"

 

روز همه ی مامان خانمی ها مبارکـــ


منتخب از کتاب کشتی پهلو گرفته نوشته ی سید مهدی شجاعی


این چه حرفیست که در عالم بالاست بهشت!!

هر کجا وقت خوش افتاد، همانجاست بهشت...

دوزخ از تیرگیِ بختِ درونِ تو بوَد

گر درون تیره نباشد، همه دنیاست بهشت...

"صائب تبریزی"

تابستان که میشود سروکله مگس های مزاحم هم پیدا میشود،سرکشی و چشیدن از انواع شیرنیجات کار روزمره ایشان است؛ از دیگر عادتهای بد مگس کلافه کردن و بهم ریختن اعصاب آدمی است.البته عقلای روزگار درب و پنجره را تورپیچ میکنند و درپوش غذاها را میذارند ولی به هرحال اساتید فن و بزگان مگسی با ابتکار عمل همواره راهی جدید میگشایند.
برخی مردان و پسران هم مثل مگس میمانند و در کمین بی پوشش ماندن دختران هستند،تا روی شیرینی ایمان آنها بشینند*
پس مواظب باش هوا داره گرم میشه



 زمستون و سرماش که جلودار سونامی های بی حجابی نبود ،تابستون که اصلن نیست...
امر به معروف ها و نهی از منکرهای من هیچوقت تاثیر گذار نیست قطعا اونطور که باید نبوده،جایی که باید بگم نمیگم و ..؛ ولی یه طرح دارم با یکی از دوستام واسه تابستون و دانشگاه دعا کنید بگیره 
*متن بالا با اندکی تغییر  از کتاب دختر باید خانوم باشه

دارم کل پستهای روی صفحه رو نگاه میکنم

شاید تنها مفیداش اولی و پنجمی و آخریش (از پایین صفحه بشمرید) باشه

آخریش یه لینک خوبه بنظرم

اولیش هم یه چهار نفر خندون شدن!

پنجمیش هم که کلشه،اصلِ!

!!

دوستان یه جایی رو یافتم (البته شاید خیلیاتون قبلا یافته باشید شاید خیلیاتون هم نیافته باشید) عکساش خعیلی قشنگه حتما واسه پس زمینه هاتون ازش استفاده میکنید برید همه قسمتاشو ببینید!

اینه

دو دل بودم گقتم بذارم نذارم؟ اگه بذارم دیگه واسه تصویرایی که میذارم مشتاق نمیشن،تکراری میشه براشون! ولــی زدم توگوش این حس نابجای تکبر(یه همچین آدم خوبیم)


دیگه رسما امروز روزِ شروع!

موفق باشید