و خدایی که در این نزدیکیست


گمان مبر که حسن(ع) بی ضریح است
کریم آل عبا هرچه هست بخشیده است ...

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «زبان» ثبت شده است

دارم دنبال موضوع میگردم واسه  یه پست جدید...

از چندتا از دوستان هم کمک گرفتم هرکسی یه موضوعی پیشنهاد داد اما این میون یکیشون حرف خوبی زد گفت:هرکاری میکنی برای خدا باشه با اعتقاد بنویس تا با اعتقاد خونده بشه....

خودش شد یه موضوع ...اینکه چقدر توی کارامون اخلاص داریم حتی توی نوشتنامون؟؟؟

نه فقط کارهایی که دیده میشه ؛ریای ظاهر و عمل به قصد خودنمایی در پیش مردم (ریای آشکار) مثلا نمازسروقت خوندن و حرفهای خوب زدن امــــــا کارهایی که ظاهری نیست و خودمونیم و خودمون...مثل همین نوشتن...

توی نوشتن و گذاشتن یه پست جدید قصدمون خوب نشون دادن خودمون و شخصیتمونِ؟؟؟یا نه اینکه میایم و از مسائل روز مینویسیم واقعا برامون دغدغه شده؟؟؟اینکه مدام از انتظار برای امام زمان مینویسم چقدر توی رفتارمون منتظرشیم؟؟

خالص شدن برای خدا کارِ سختی اما شدنی...



میخواستم این پست رو اختصاص بدم به تلاوت قرآن و اینکه چقدر ازش دوریم یا اصلا چقدر به یادشیم و عمل میکنیم به حرفاش ...

اما نمیدونم چی شد این میون که میگشتم چشمم خورد به این آیه و جهت رو تغییر داد...


"وبه بندگانم بگو که آنچه نیکوست برزبان آوردند." اسرا/53...


باخودم گفتم زبــان همون چیزی که باعثِ همه ی اتفاقات جهان میشه.

دوستی و دشمنی ،برقراری ارتباط ،علم ،ابراز محبت و....

اینجوری شد که وقتی دنبال گناه زبان رفتم و گشتم همش سرم رو به نشانه ی تاسف تکون میدادم..که ای داد بر من...من کجای کارم؟؟؟

 چرا وقتی میشه درمورد مسائل خوب حرف زد وقتمون رو هدر میدیم و این زبون رو بیهوده حرکت میدیم؟؟

چرا این روزا از زبونمون برای امربه معروف کمتر استفاده میکنیم؟؟؟و هر حرفی رو هرجایی میزنیم بدون اینکه توجه کنیم این حرف حتی واسه یه نفر ضرر داره....

چرا موقع دعا کردن حسادت میکنیم و کمتر واسه ی دیگران دعا میکنیم و هی تند تند اسم خودمون و خواسته های خودمون رو به زبون میاریم؟؟البته همه اینظوری نیستن یه عده ای حسود و کوته بین اینجورین که نمیدونن وقتی واسه دیگران دعا کنن دعاهای خودشون بیشتر مستجاب میشه...

القصه ،این زبان که سرسبز به باد دهد جای حرف بسی بسیار دارد حضرت علی فرمودند زبان حجمش کم ولی جرم آن بسیار است...


زبان = ترجمان دل ، نماینده ی عقل ، کلید عقل و مهم ترین دریچه روح آدمی است. آنچه بر صفحه زبان و در لابلای گفته های انسان ظاهر می شود، نمودی از آن چیزی است که بر صفحه روح انسان نقش می بندد.زبان در عین این که یکی از بزرگ ترین نعمت های خداوند ،ابزاری برای رشد و روابط با دیگران بوده، در عین حال آفات فراوانی نیز دارد و می تواند سرچشمه گناهان بی شماری باشد


سودی که این جستجوها واسه من داشت این شد که یه قراری بذارم بین خودم و خدا که شاید بد نباشه شماهم بدونید اینجوری شاید جرقه ای هم توی ذهن شما زد ...

گفتم خدایا من دیگه غیبت نمیکنم (حتی اگه توی ذهنم خواستم غیبت کنم)...اگر هربار زبونم به غیبت باز شد و خودم متوجه شدم همون لحظه 5 تاصلوات میفرستم و خودم رو سرگرم میکنم تا انشالله کم کم ازم دور بشه .

فقط خدا کنه بتونم ... 


بفرمایید ادامه ی مطلب..