و خدایی که در این نزدیکیست


گمان مبر که حسن(ع) بی ضریح است
کریم آل عبا هرچه هست بخشیده است ...

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «توکل» ثبت شده است


اول خدا


و آدمی تا بوده ، شتابزده بوده است.           اسراء/10

راست می گویی خدا ، ما آدمها همیشه عجله داریم. همیشه می دویم و همیشه

دیرمان شده ؛

ولی نمی دانیم برای چه بی تابیم و برای چه عجله می کنیم.

شاید شیطان است که هولمان می کند . اوست که وادارمان می کند تا عجله کنیم چون با عجله کردن، بیشتر اشتباه می کنیم.

مادرم می گوید :

" آدم ها یک عمر می دوند تا برسند به ته زندگی ؛ اما یادشان می رود زندگی کنند.

ته زندگی چیزی نیست . زندگی همین جاست ".

خدایا !

شاید کمترین چیزی که به ما داده ای صبر است و بیشترین چیزی هم که از ماخواسته ای باز هم صبر است، 

به نظرت کمی بی انصافی نیست ؟!البته خودت هم گفته ای :

 از شکیبایی و نماز یاری بگیرید ، و این دو ، کارهایی دشوار است ، جز برای اهل خشوع ".

صبر ، شکیبایی و بردباری : این ها چیزهایی است که همیشه ما را به آن ها دعوت کرده ای .

تو همیشه به آن ها که صبورند ، بشارت داده ای . صبر تلخ است ؛اما با خودش شیرینی می آورد..

اما ما آدم ها کم حوصله ایم و بی تحمل .

می دانم هیچ دانه ای یک شبه درخت نمی شود و هیچ درختی یک شبه میوه نمی دهد.

صبر ، صبر ، صبر .

می دانم ما آدم ها همیشه یک عالم توقع بی جا داریم. برای بزرگ شدن ، بایدصبرکردن را یاد بگیریم.

خدایا !

کمکم کن و صبر را یادم بده !

+عرفان نظرآهاری




فقط با گذشت زمانِ که همه چیز مشخص میشه!!

 عجیب آستانه ی تحملم اومده پایین ...

خدایا یه کاری بکن.....


 

همیشه میگیم توکل برخدا و میریم دنبال کارمون اما این توکلی که میگیم واقعا توکلِ؟؟؟
یه داستانی خونده بودم مضمون به نقلش این بود که :یه کوهنوردی توی یکی از کوههای برفی گیرمیافته و بعد از مدتی یه صدایی میشنوه که میگه اگه بخدا اعتماد داری و توکل بهش کردی طناب رو پاره کن اما مردد میشه و میگه اگه طناب رو ببرم که میافتم و میمیرم ...تا اینکه چندروز بعد تن یخ بسته اشو آویزون از طناب پیدا میکنن، اون مرده بود درحالی که فقط یک متر از سطح زمین فاصله داشت....
نمیدونم گاهی با خودم میگم نکنه توکل کردنای ماهم از این نوع باشه میگیم توکل کردیم و اعتماد داریم بخدا ولی اگه همین الان یه ندایی از سمت خدا بیاد که فلان کارونکن یا فلان جایی که میخوای بری رو نرو...انوقت چی؟؟بهش اعتماد میکنیم یا مردد میشیم؟؟

"اساساً کسى که به خدا معرفت دارد، مى‌داند که به مقتضاى حکمت الهى، امور به واسطه اسباب تحقق مى‌یابد. گاهى اسباب، مادى و طبیعى است و گاه معنوى است و بسا اسبابى غیرعادى و خارق العاده است. به هر ترتیب حکمت الهى ایجاب مى‌کند هر پدیده‌اى از طریق اسباب خودش محقق گردد از این رو علم و شناخت به خداوند و حکمت او موجب معرفت به مقتضاى حکمتش مى‌گردد و در نهایت، تکامل انسان بستگى به همین نظام داشته و به واسطه آن بشر در بوته امتحان و آزمایش قرار مى‌گیرد وگرنه انسان تکامل نمى یابد، زیرا تکامل انسان در گرو انجام وظایف بندگى است"

دارم با خودم کلنجار میرم که اگه تو هم توکلت برخداست پس از این اتفاقای که داره برات یکی یکی میافته نباید بترسی و بدونی که تو تمام سعی و تلاشت بوده برای بهترین و در راه خودش بودن پس نشدن و طبق میل تو اتفاق نیافتادن حکمت خداست...پس این همه که میگفتی توکل برخدا کجا رفت؟؟
ادامه ی مطلب کمی پیرامون توکل....

وَمَن یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ. (الطلاق/ ٣)
و هر که بر خدا توکل کند، پس وی او را بس است