و خدایی که در این نزدیکیست


گمان مبر که حسن(ع) بی ضریح است
کریم آل عبا هرچه هست بخشیده است ...


منتخب از کتاب کشتی پهلو گرفته نوشته ی سید مهدی شجاعی


این چه حرفیست که در عالم بالاست بهشت!!

هر کجا وقت خوش افتاد، همانجاست بهشت...

دوزخ از تیرگیِ بختِ درونِ تو بوَد

گر درون تیره نباشد، همه دنیاست بهشت...

"صائب تبریزی"

تابستان که میشود سروکله مگس های مزاحم هم پیدا میشود،سرکشی و چشیدن از انواع شیرنیجات کار روزمره ایشان است؛ از دیگر عادتهای بد مگس کلافه کردن و بهم ریختن اعصاب آدمی است.البته عقلای روزگار درب و پنجره را تورپیچ میکنند و درپوش غذاها را میذارند ولی به هرحال اساتید فن و بزگان مگسی با ابتکار عمل همواره راهی جدید میگشایند.
برخی مردان و پسران هم مثل مگس میمانند و در کمین بی پوشش ماندن دختران هستند،تا روی شیرینی ایمان آنها بشینند*
پس مواظب باش هوا داره گرم میشه



 زمستون و سرماش که جلودار سونامی های بی حجابی نبود ،تابستون که اصلن نیست...
امر به معروف ها و نهی از منکرهای من هیچوقت تاثیر گذار نیست قطعا اونطور که باید نبوده،جایی که باید بگم نمیگم و ..؛ ولی یه طرح دارم با یکی از دوستام واسه تابستون و دانشگاه دعا کنید بگیره 
*متن بالا با اندکی تغییر  از کتاب دختر باید خانوم باشه

دوستان یه جایی رو یافتم (البته شاید خیلیاتون قبلا یافته باشید شاید خیلیاتون هم نیافته باشید) عکساش خعیلی قشنگه حتما واسه پس زمینه هاتون ازش استفاده میکنید برید همه قسمتاشو ببینید!

اینه

دو دل بودم گقتم بذارم نذارم؟ اگه بذارم دیگه واسه تصویرایی که میذارم مشتاق نمیشن،تکراری میشه براشون! ولــی زدم توگوش این حس نابجای تکبر(یه همچین آدم خوبیم)


دیگه رسما امروز روزِ شروع!

موفق باشید



اصلن ترکی هم که بلد نباشیا از ریتمش میفهمی چخبره



دریافت

یادمه سال نود بود حدودای همین حوالی (منظورم ترم دو که اکیپمون ثابت شده بود)که جنگ داشتیم، هی ما میگفتیم نه و اوشون میگفت بله! ما میگفتیم نکن این کارو جلو ضرر رو هروقت بگیری منفعته! میگفت نَـــه ما قصدمون ازدواج! چندوقته باهمیم و..! حالا بیا بعد تقریبا چهارسال ازدواج کردید دیگه؟!

بعضی دخترا واقعن حرص درآرن، هرچند پسرا بیتشر و بدتر؛حالا که نشده خب نشده چه معنی داره بری آبروریزی کنی؟ اینجوریه که میگم پسرا هم حرص درآرن بیشتر و بدتر،تو اگه انقدر پاک و معصوم بودی دختر ساده ی مردمو چهارسال به قصد ازدواج سرکار نمیذاشتی! حالا درست دختره هم خنگ بازی درآورده و خام حرفها و رفتارهای توشده ولی شاید بشه گفت عامل اصلی پسره بوده،اصلن بیخیال هرکی بوده کِی بوده ،هردو بودن و .... حرفم اینه که الان شدیم دلقک خانم چپ و راست باید براشون جوک بفرستیم خانم از دبرسی درآد!!

بخدا گیر کردیم با این رفتارا و کات مات کردناشون!حالا ما که دست به طنزمون خوبه و مشتاقیم ولی گرفتاریم شدیدا ...

دست همه پست پایینیا درد نکنه

یه چندتا سوژه از کامنت خصوصیا دارم پیرامون اون عکسه که گفتم براش شعر بذارید، عکس کامنتارو میذارم براتون

:))

ایناهاش گذاشتم:


اینا رو ببینید بیزحمت یکی دو روزِ دیگه برمیگردم(ان شاالله)


زیبایی شب به سکوت اش نیست،به عشق بازی اش نیست، زیبایی شب به خیال پردازی آن است، به فکر کردن و مرور کردن و هزار تکه کردن نگاه ها و حرف ها و لبخندهای روزانه ی شماست. بعضی از حس ها درعین بد بودنشان بسیار دلچسب اند! کسی دوست دار دلشوره و اضطراب نیست اما اگر منشا این دلشوره شخصی خاص باشد بی شک همگان مشتاق خواهند بود!! و چه تلخ و سخت و طولانی میگذرد روزهای انتظار کشیدن برای رسیدن روزهای پراز دلهره! و چه بسیار حرف که در سکوت شب غورت خواهم داد که برای جویدنش توانی ندارم! و اگر حقیقت کنش و واکنش در اینجا هم اتفاق  افتد نگران گلو درد شماهم خواهم بود! و هرگز من نگاه لبخند را اشتباه نخواهم گرفت! حتی اگر دوخط موازی هرگزبهم نرسند به هیچ وجه قانون طبیعت و حس های مرا برهم نخواهد زد! و من ترجیح میدهم این حس های دلهره را به هر آرامشی از دید دیگران! و این حس عجیب "آرامش" داشتن است و این وارونگی یعنی "شمارا" داشتن.

تا بهار دلنشین،آمده سوی چمن
ای بهـــار آرزو بر ســـرم سایه فکن
چون نسیم نوبهار بر آشیــــانم کن گـــذر
تـــا که گلبـــاران شـــود کلبــه ی ویـران من


تا بهار زندگی آمد بیا آرام جان
تا نسیم از سوی گل آمد بیا دامن کشان
چون سِپندم بر سر آتش، نشان بنشین دمی
چون سرشکم در کنار،بنشین نشان سوز نهان


تا بهار دلنشین،آمده سوی چمن
ای بهـــار آرزو بر ســـرم سایه فکن
چون نسیم نوبهار بر آشیــــانم کن گـــذر
تـــا که گلبـــاران شـــود کلبــه ی ویـران من


بــازآ ببین در حیرتم،بشــکن سکوت خلوتم
چون لاله ی صحرا* ببین،بر چهره داغ حسرتم
ای روی تـــــــو آیینه ام،عشقت غـــمِ دیرینـــه ام
بـــــــازآ چـــو گل در این بهار،سر را بِنِـــه بر سینه ام


تا بهار دلنشین،آمده سوی چمن
ای بهـــار آرزو بر ســـرم سایه فکن
چون نسیم نوبهار بر آشیــــانم کن گـــذر
تـــا که گلبـــاران شـــود کلبــه ی ویـران من


 "بشنوید با صدای استـاد بنــان"

یجایی خوندم:

مادر که برود نظم خانه به هم می ریزد...علی (ع) در نجف، حسن (ع) در بقیع، حسین (ع) در کربلا و زینب(س) در شام...

ایام تسلیت و بسیار التماس دعا


+ پا شدی و دوباره کار خونه کردی، دوباره موی زینبت رو شونه کردی....


+ در بین آن دیوار و در یارب شده محشر به پا...


+ بعد از تو مدینه و سکوت و حسرت،مدینه و غروب و غربت و...


+ ای فروغ خانه ی من، ماه من ریحانه ی من ...