یادمه سال نود بود حدودای همین حوالی (منظورم ترم دو که اکیپمون ثابت شده بود)که جنگ داشتیم، هی ما میگفتیم نه و اوشون میگفت بله! ما میگفتیم نکن این کارو جلو ضرر رو هروقت بگیری منفعته! میگفت نَـــه ما قصدمون ازدواج! چندوقته باهمیم و..! حالا بیا بعد تقریبا چهارسال ازدواج کردید دیگه؟!
بعضی دخترا واقعن حرص درآرن، هرچند پسرا بیتشر و بدتر؛حالا که نشده خب نشده چه معنی داره بری آبروریزی کنی؟ اینجوریه که میگم پسرا هم حرص درآرن بیشتر و بدتر،تو اگه انقدر پاک و معصوم بودی دختر ساده ی مردمو چهارسال به قصد ازدواج سرکار نمیذاشتی! حالا درست دختره هم خنگ بازی درآورده و خام حرفها و رفتارهای توشده ولی شاید بشه گفت عامل اصلی پسره بوده،اصلن بیخیال هرکی بوده کِی بوده ،هردو بودن و .... حرفم اینه که الان شدیم دلقک خانم چپ و راست باید براشون جوک بفرستیم خانم از دبرسی درآد!!
بخدا گیر کردیم با این رفتارا و کات مات کردناشون!حالا ما که دست به طنزمون خوبه و مشتاقیم ولی گرفتاریم شدیدا ...
بس که دخترا زود خَر می شن. (البته بلا نسبت همه)
خدا کمکش کنه. بیشترم کمک شما.