از عاشـورای سال 61 هجـری قمـری، دیگـر زمان از عاشـورا نگذشـته است و همه روزها عاشـوراست.
زمـان بر امتـحان مـن و تـو میگـردد تا ببیند که چـون صدای هَل مِن ناصـرِ امـام عشق برخیـزد، چه میکنـیم؟...
(شهید سید مرتضی آوینی)
یزید ملعون به عبیدالله بن زیاد دستور داد که سر مطهر امام را با سرهای جوانان و یاران آن حضرت که در رکاب ایشان شهید شده بودند با کالاها و زنان اهل بیت و عیالات آن حضرت روانه ی شام نماید.
در تاریخ آمده بعد از آن که ابن زیاد یک روز(یا چند روز بنا به روایتی) سرهای شهدای کربلا را در کوچه ها و محله های کوفه گردانید آنها را به شام نزد یزید فرستاد.
ابن زیاد سرهای شهدای کربلا را به زحر بن قیس سپرد و راهی شام نمود.
ابن زیاد پس از فرستادن سر امام حسین، اسرا را در پانزدهم محرم به همراه شمر و مخفر بن ثعلبه عائذی به شام فرستاد و به دست و پا و گردن مبارک امام سجاد(علیه السلام) زنجیر انداخت و اسرا را سوار بر شتر بی جهاز نمود.
آن ملعون اهل بیت عصمت و طهارت را مانند اسیران کفار به شام آورد.
حاضران و غایبان که غایبند
غایبان و حاضران که حاضرند
حاضران گوش بسته، چشم باز
این جماعتی که کور یا کرند
دست بسته پای بسته در عبور
چشم بسته گوش بسته ناظرند
ما همیشه حاضران غایبیم
غایبیم اگر درست بنگرند
حاضران نسل های بعد از این
کاشکی به یادمان بیاورند
ما که خویش را ز یاد برده ایم
عاشقان به هیچ مان نمی خرند
کاش عاشقانه تر نظر کنیم
بر جماعتی که جان جوهرند
بر جماعتی که خود سرآمدند
بر جماعتی که بر سران سرند
آن جماعتی که روز رستخیز
شافع شراره های محشرند
روز رستخیر هان چه می کنیم؟
اهل بیت مصطفی چو بگذرند
اهل بیت مصطفی نه جز علی ست
دیگران نه با علی برابرند
از فضایل علی و آل اوست
که مدیح حضرت پیمبرند
یا امیرمومنان علی علی
دیگران بر این لقب نه درخورند
جز ولای حضرت امیر نیست
خطبه ی غدیر را چو بنگرند
بیعتی کنیم بیعتی شگفت
بیعتی که مان به خاطر آورند
بیعتی کنیم سخت استوار
بند بندمان اگر برآورند
**
ای تفو بر آن جماعت پلید
کز تبار خدعه اند و خنجرند
آن جماعتی که ظهر کربلا
غیر چشم و گوش و سر نمی برند
نام شان مگوی و ریشه شان مبین
از تبار و اصله ی بز گرند
مسلم است و کوچه های نانجیب
دشت ها پر از حسین بی سرند
داعشان شمرزاده ای که جز
آبروی عشق را نمی برند
خطبه غدیر را گذاشتند
زود باوران دیر باورند
با حدیث منزلت چه کارشان
پی به غربت علی نمی برند
یا علی! زمانه تیر حرمله ست
تیرها پی گلوی اصغرند
تیرها پی نگاه قاسم اند
تیرها پی نگاه اکبرند
از حرا بگیر تا شب وفات
چشم کو که بر غم تو بنگرند
راه ها به راه راه می رسند
راه ها چقدر گریه آورند
راه شام و راه مردم عراق..
مردمی که با علی برادرند
یک طرف مدینه، یک طرف یمن
توشه از حدیث تازه می برند
از یمن علی ست می رسد، علی
مردم یمن اویس دیگرند
آن جماعتی که پیش رفته اند
مردمی که در صفوف آخرند
کاش این توقف سه روزه را
لحظه ای فقط به خاطر آورند
این سه روز و آن سه روز کربلا
کز هزار قرن هم فراترند...
نیست همچو خشم مرتضی دلیل
دشمنان او عذاب می خرند
جحفه، عصر یک دوشنبه غریب
صبر کن که بگذریم و بگذرند...
فروش فوق العاده و استثنایی دیش ماھواره
با قیمت ھاے کاملًا متفاوت و ارزان
زیبا بود
ممنون