************
وقایع تاریخی:
4-روز پنجم موسی از دریا عبور کرد.5
مقاتل نوشته اند:
مقتل خوانی توسط حجت الاسلام و المسلمین جانثار«جناب زهیر از مشاهیر و معاریف کوفه است از قبله همدانی»
حبیب، فرماندهی طرف چپ سپاه امام حسین علیه السلام را به عهده داشت چنان که زهیر فرمانده طرف راست بود. اگر کسی حبیب را به مبارزه دعوت میکرد او با شتاب پاسخ میداد. «سالم» غلام زیاد و «یسار» غلام عبیدالله بن زیاد وارد میدان شدند و مبارز طلبیدند. این در حالی بود که یسار جلوتر آمده بود و در پیشاپیش سالم قرار داشت. حبیب و بریر به سرعت به سمت آنان شتافتند؛ ولی امام حسین علیهالسلام آن دو را به جای خود نشانید. عبدالله بن عمیر از جای برخاست و امام به او اجازه جهاد فرمود.6
درسی که میتوان گرفت: طبری و دیگران درباره وضعیت حبیب چنین بیان داشتهاند: هرگاه حبیب را مبارزی به جنگ دعوت میکرد. او به سادگی اجابت میکرد.7 این روحیه، بیانگر شجاعت و نیز از خودگذشتگی آن مجاهد بزرگ در راه احیای دین خداست.
هنگامی که «ابوثمامة» وقت نماز را به امام یادآوری کرد، حضرت در حق او دعای خیر کرد و فرمود: به آنها بگویید از جنگ دست بردارند تا نماز بگزاریم. در این حال، یکی از افراد سپاه ابن سعد به نام «حصین بن تمیم» فریاد برآورد که نماز او (حسین علیه السلام) پذیرفته نخواهد بود. حبیب از این گفتار برآشفت و گفت: پنداشتهای که نماز از آل رسول قبول نمیشود، ولی از تو - ای الاغ - پذیرفته میشود؟ حصین که تاب شنیدن این حقیقت را از حبیب نداشت، بر او حملهور شد و حبیب نیز دست به شمشیر برد و با ضربهای به صورت اسب او کوبید، که اسب با شتاب به زمین خورد و بر روی او افتاد. خویشان و اطرافیان حصین برای نجات او به سویش شتافتند و با حبیب درگیر شدند تا او را نجات دهند.8 در این درگیری که حبیب با شمشیر در بین دشمن میجنگید
رجز حبیب در میدان رزم، هنگام حمله، این بود:
انا حبیب و ابی مظاهر فارس هیجاء و حرب تسعر
و انتم عند العدید اکثر و نحن اعلی حجة و اظهر
و انتم عند الوفاء اغدر و نحن اوفی منکم و اصبر
من حبیبم و پدرم مظاهر، پهلوان میدان نبرد و کارزار شعلهور؛
گرچه گروه شما از ما فزونتر است، ولی ما حجتی والاتر و آشکارتر داریم؛
و اگرچه شما خائن به عهد خود هستید، ولی ما وفادارتر از شما و شکیباتریم9
فردی از «بَنی تمیم»10 به نام «بُدَیلُ بنُ صُریم» با شمشیر خود ضربهای به حبیب زد و دیگری از همان قبیله (تمیم) با نیزهاش به او ضربه زد. پس از این بود که حبیب از اسب به زمین افتاد، اما همین که خواست از جای برخیزد «حصین بن تمیم» با شمشیر بر فرق او زد. مرد «تمیمی» از اسب پایین پرید و سر حبیب را از بدن او جدا کرد. حصین به او گفت: من در کشتن او شریک تو هستم.
پس دیگری گفت: به خدا قسم، او را کسی جز من نکشت. حصین گفت: سر را به من بده تا که به گردن اسبم بیندازم تا مردم ببینند و بدانند که من در قتل او شریک تو هستم، سپس سر را تو بگیر و به عبیدالله بن زیاد بده، من نیازی به هدیهای که برای کشتن او به تو عطا میکند ندارم. او زیر بار نرفت و قوم آن دو سرانجام بین آن دو نفر داوری کردند. او سر حبیب را به حصین داد و حصین در بین لشکر به جولان پرداخت، در حالی که سر را به گردن اسب آویخته بود.
سپس سر را بازگردانید و تمیمی آن را گرفت و به اسب خود آویزان کرد تا آن که نزد ابن زیاد برد.11 در این هنگام بود که امام حسین علیه السلام خود را بر بالین حبیب رسانید و فرمود: «خودم و اصحاب وفادارم را نزد خدا احتساب میکنم.»12 پس از آن، امام مکرر این آیه را تلاوت میفرمود: «انالله و انا الیه راجعون؛ ما از آن خداییم و به سوی او باز میگردیم.»13
در برخی از مقاتل آمده که امام فرمود: آفرین بر تو ای حبیب تو مردی فاضل بودی که در یک شب قرآن را ختم میکردی14
در زیارت ناحیه مقدسه آمده: السلام علی حبیب بن مظاهر الاسدی؛ درود بر تو ای حبیب بن مظاهر اسدی.15
1- او پیامبر را درک کرد، ولی مرتد شده و خود را به عنوان مؤذّن فردی بنام "سجاح" که ادعای نبوّت کرده بود قرار داد و سپس به اسلام بازگشت و سرانجام در صفّین بر علیه امام علی علیهالسلام جنگید و در کربلا نیز از لشکریان یزید بود.
2-عوالم العلوم، ج17، ص237.
3- مقتل الحسین(مقرّم)، ص199.
4-همان
5-معراج المومنین،محمدتقی مقدم
6- تاریخ الامم و الملوک، ج5، ص429/ الارشاد، ج2، ص95.
7-ابصارالعین، ص104 .
8- تاریخ الامم و الملوک، ج 5، ص 439/ الکامل فی التاریخ، ج2، ص 567.
9- کتاب الفتوح، ج5، ص 107/ مقتل الحسین خوارزمی، ج2، ص18/ ابصارالعین، ص105.
10-موسوعة کلمات الامام الحسین علیه السلام، ص446، ش 424.
11- الکامل فی التاریخ، ج2، ص567 .
12- تاریخ الامم و الملوک، ج5، ص440/ مقتل الحسین علیه السلام خوارزمی، ج2، ص192/ الکامل فی التاریخ، ج2، ص567/ البدایة و النهایة، ج8، ص198/ بحارالانوار، ج45، ص27/ عوالم، ج17، ص27/ اعیان الشیعه، ج1، ص206/ وقعه الطف، ص231/ موسوعة کلمات الامام الحسین علیه السلام، ص446.
13- بقره، آیه 156/ مقتل الحسین مقرم، ص301 .
14- موسوعة کلمات الامام الحسین، ص446، ش 424، ص231 .
15- اقبال الاعمال، ج3، ص78 و 343 .