و خدایی که در این نزدیکیست


گمان مبر که حسن(ع) بی ضریح است
کریم آل عبا هرچه هست بخشیده است ...

چقدر خوبه وب گردی کنی اونم بعد یه مدت طولانی البته توی وبهایی که تاحالا نرفتی و نمیشناسشون

یه حسی داره!!!یه حس های جدید 

دیگه نویسنده رو نمیشناسی و با یه دید قبلی نمیخونیش!


از وقتی بیان امکان دنبال کردن رو گذاشته همش میترسم چندتا مطلب پشت سرهم بذارم 

نکنه دوستان از مرکز مدیریتشون بیان و بجایی اینکه رواسم وب کلیک کنن رو اسم آخرین پست کلیک کنن و فقط آخرین مطلبو بخونن!اونجوری از باقی مطالب مفیدم بی بهره میشن(الکی مثلا من همه ی پستهام مفیدن و هرز ندارم) چقدر هم بروزم!


امروز حسابی شعر خوندم یه دل سیر...

الان یه حسی دارم شاید چیزی شبیه جو! که دوباره دوردونه* رو باز کنم! وقتی هم که یه موسیقی آرومی زیرصدا داشته باشی این حس دوچندان میشه!

*مثلا قرار بود ناشناس بمونه! آلو تودهنم خیس نمیمونه! البته بسشه داره یه سالش میشه،بزرگ شده!نخود هم بود تا الان خیس شده بود.


هم بیکارم هم وقت نمیکنم به هیچ کاری برسم،تازه خسته هم میشم!

این روزام خیلی داره به بطالت میگذره!!ولی هیچ کاری هم از دستم برنمیاد میام هرکاری کنم میگم بذار بعد ماه رمضون

نمیدونم از بس پشت هم کلاس و درس و..بوده الان میخوام جبران کنم؟الکی خودمو توجیح نکنم تنبلی هم هست!


میگم که خیلی سخته ببینی عزیزترین دوستت مریض و هربار که میری دیدنش باید همش حرف بزنی و مزه پرونی کنی تا جو شاد بشه!
ولی من میدونم تو سختتِ بخدا درکت میکنم دلم آشوب،یوقت نگی این عجب آدمیه میاد اینجا فقط حرف میزنه و میخنده!میدونم ک میدونی!من بیشتر از اینکه به فکر تو باشم بفکر عموام، نمیتونم ناراحتیشو ببینم عمویی که صبوره و آروم! از خدا خواسته ام دلشو شاد کنه!همین.

من جام تو آشپز خونه است بخاطر موقعیت مکانی خوبی که داره،درس خوندنم،پای سیستم نشستنم،نوشتنم همه و همه اینجا صورت میگیره!خونه ی ما جنوبی و پنجره آشپرخونه رو به کوچه!
موقع نوشتن این پست(حدودای ساعت ده و ربع) یه ماشینی داشت پارک میکرد ولی صدای ضبطش بلند بود و من میشنیدم یه ترانه ی شاد گذاشته بود ولی من غم ام گرفت!اشکم نذاشت بنویسم اصن موضوع رو نمیخواستم به اینجا بکشونم!!
دیگه وقتی تیک پیامام برات توتلگرام دوتا نمیشه قلبم درد میگیره! نگرانِ حالت میشم!ان شاءالله سلامت باشی.

حالا که موضوعات هر بند انقدر متفاوت شده اینم باشه واس خودم!

دل واپسی ام نیست چه باشی چه نباشی

احساس تو کافیست چه متن و چه حواشی

"محمدعلی بهمنی"

بعدا نوشت:

 بین بند پنج و شش رابطه هست و مربوط به هم میشه

ولی چقدر این تفاوت دیدگاه ها قشنگه!


علی کیست؟
علی قره العین است
امیر عالمین است
و نور ثقلین است
و هم فاتح خندق, جبل و بدر و حنین است
علی نور دو عین است
...

دکتر شریعتی: در حادثه کربلا با سه‌ نمونه شخصیت روبرو می‌شویم.

  .اول:حسین(ع)حاضر نیست تسلیمِ حرفِ زور شود.تا آخر می‌‌ایستد. خودش و فرزندانش کشته می‌شوند. هزینه انتخابش را می‌‌دهد و به چیزی که نمی‌خواهد تن‌ نمی‌‌دهد. از آب می‌گذرد، از آبرو نه‌.

  .دوم: یزید همه را تسلیم می‌خواهد. مخالف را تحمل نمی‌‌کند.سرِحرفش می‌‌ایستد.نوه‌ پیغمبر را سر می‌‌ٔبرد. بی‌ آبرویی را به جان میخرد و به چیزی که می‌‌خواهد می‌رسد.

  .سوم: عمرِ سعد به روایتِ تاریخ تا روز ٨ محرّم در تردید است. هم خدا را می‌خواهد هم خرما، هم دنیا را می‌خواهد هم آخرت. هم می‌خواهد حسین(ع) را راضی‌ کند هم یزید را. هم اماراتِ ری را می‌خواهد،هم احترامِ مردم را. نه‌ حاضر است از قدرت بگذرد،نه‌ از خوشنامی. هم آب می‌خواهد هم آبرو. دستِ آخر اما عمرِ سعد تنها کسی‌ است که به هیچکدام از چیزهایی که می‌خواهد نمی‌‌رسد. نه سهمی از قدرت می‌‌برد نه‌ از خوشنامی.

 ما آدمهایِ معمولی‌ راستش نه جرات و ارادهِ حسین(ع) شدن را داریم،نه قدرت و ابزارِ یزید شدن را اما در درونِ همه ما یک عمرِ سعد هست! من بیش از همه از عمر سعد شدن میترسم..


*شروع کرده بودم از کتاب حرکت خوندن!برای خوندنش هم مثل اسمش باید انرژی خرج کنی!از وقتی تصمیم گرفتم بخش هاییش رو تووب بنویسم دوباره برگشتم از اول خوندن!هرچند کتابهایی اینجوری نوشتنشون سخته اما ان شاءالله سعی میکنم یه قسمتهاییش رو بذارم!

**یه وبی بود،کم و بیش هم هست (طلوع سرخ) که واسطه آشننایی با آثار استاد صفایی شد از تصویر نوشته های اون وب هم کمک میگیرم 

***داشتم پست های اون یکی وبم رو مرور میکردم که پست جدید بذارم،پیش خودم گفتم،به به چه نکته هایی خوبی رو گذاشی،چند دقیقه سکوت کردم و خیره به مانیتور بعدش یه تلخندی به خودم زدم و گفتم میدونم آخرش تو رو میذارن توگروه عالمان بی عمل..

یه حدیثی از امام صادق هست(مضمون به نقل) فرمودند:هر اندازه دلتان مى‌خواهد بیاموزید اما بدانید تا به علم عمل نکنید خداوند هرگز از آن علم به شما سودى نمى‌رساند،زیرا علما  عمل میکنند و نادانان روایت.(قکرمیکنم توبحارالانوار باشه)

بخاظر همین *** سعی میکنم زمانی از حرکت بنویسیم که خودم یه تکونی خورده باشم!اصلن شروع کردم به نوشتن که یه تکونی بخورم.


می روم مشهد، خیابان ها شلوغ
می روم در قم، شبستان ها شلوغ

کربلا که کل ایوان ها شلوغ
در مسیرش هم بیابان ها شلوغ

هیچکس مثل تو بی زوار نیست
با کریمان کارها دشوار نیست...


خیلی دلم میخواد اینو بگم به امام حسن میگن کریم اهل بیت،کریم هم دست رد به سینه کسی نمیزنه!

پس، گر گدا کاهل بود...



اشبه اباک یا حسن

و اخلع عن الحق الرسن

و اعبد الها ذا المنن

و لا توال ذالاحن


بیشتر بخوانید: لالایی بیداری




دریافت

دوروز نبودیما بیان چه امکاناتی گذاشته،من احساس غریبی میکنم!!

کم کم به همه ی بزرگواران سر میزنم در صحت و آرامش

یخم بازشه :)


بسم الله الرحمن الرحیم

نوشتن بعد این همه نبودن خیلی سخته،از سوژه هایی که داشتی و وقت نکردی ازشون بنویسی،از دلتنگیایی که داشتی و وقت نکردی بیانشون کنی از ... خلاصه که الان انقدر حجمشون زیاده نمیدونم کدومشون رو بنویسم...

از همه اتون که پیام گذاشیتد تبریک گفتید احوال پرسیدید سپاسگذارم

حس خیلی قشنگه وقتی هراز چندگاهی میای مرکز مدیدیرتت و میبنی چندتا پیام داری و دوستان معرفت خرج دادن تونبودت بیادت بودن و اینجاست که میگیم دوستان مجازی از واقعیا با معرفترن...

"دوست" میتونه فعل بگیره میتونه صفت بگیره،میتونه مثبت بیاد میتونه منفی بیاد،فعل که بگیره میشه دوست دارم و دوست ندارم؛ صفت که بگیره میشه همراه بودن میشه هم صحبت و هم راز بودن منفی هم نداره!

حضرت علی(ع) میفرمایند:"ناتوان ترین مردم کسی است که نتواند دوستی برای خویش برگزیند. و عاجزترین مردم کسی است که دوستی بیابد و قادر به حفظ او نباشد". اینجوریه که مجازی و واقعی هم نداره.

خلاصه که وجود دوست خوب توی زندگی ضرورت و نعمت هست،(قدر منو بدونید) و البته سعی کنیم دوستای خوبی هم باشیم نگیم دوست خوب میخواییم،خودمون اول برادریمون رو ثابت کنیم!

چه دوست در دوستی شد!

دوستیاتون پایدار، طاعاتتون قبول



تا کسی را به سر کوی تو راهش ندهند
گریه و سوز دل و ناله و آهش ندهند

روشنی نیست به چشم و دلِ بی چشم و دلی
از شب زلف تو تا روز سیاهش ندهند

کوه طاعت اگر آرد به قیامت زاهد
بی تولّای تو حتی پر کاهش ندهند

به غباری که ز کویت به رُخم مانده قسم
هرکه خاک تو نشد عزّت و جاهش ندهند

دیده صد بار اگر کور شود بهتر از آن
که به دیدار تو یک فیض نگاهش ندهند

کافر و مومن و غیر و خودی و دشمن و دوست
هیچکس نیست که در کوی تو راهش ندهند

تو نوازش کنی آن را که نگاهش نکنند
تو دهی راه کسی را که پناهش ندهند

تلخی عشق حلاوت ندهد "میثم" را
تا که سوز سحر و اشک پگاهش ندهند


اللهم عجل الولیک الفرج


تبــریـکـــــــ

اومدم بنویسم که هستم اگرچه کم هستم، خداروشکر.فقط این زمان شده جن و ما بسم الله ... 

بقولی بوی شوم امتحان آید همی... درگیر پایان ترمییم شماها به رسم رفاقت دعامون کنید.

یاد پارسال همین موقع ها افتادم که یهویی یه پست آیه گرافی گذاشتم و زیرش نوشتم من رفتم تا دوماه دیگه!حتی دوستان نزدیکم هم از این تصمیم خبرنداشتن و خیلی شوکه شدند هرچند کم و بیش پشت صحنه اش بودم و حرص میخوردم که بازدید روزانه فلان قدر از نصف هم کمتر شده،ولی کلیتش تهذیب خوبی بود و مهمتر اینکه جواب داد و کنکور با موفقیت و اونطور که میخواستم پیشرفت،آمار بازدید ها هم برگشت چه بسا بیشتر هم شد بقول بزرگترا همه چیز برمیگرده جز زمان...

دو هفته فرجه داریم و بعدش ظرف مدت ده روز امتحانها گرفته میشه!گفتم یکم کمتر تو این فضا باشم،البته زمانهای استراحت بهتون سرخواهم زد،اگر بشه پست هم میذارم منتهی فکر نکنم بشه، اول ترم درس اندک و وقت بسیار و ما بیکار حالا آخرترم و درس بسیار و وقت اندک و ما .... دیگه توخود حدیث مفصل بخوان...

تو وب جشنواره بخاطر نزدیکی زمان اختتامیه مطالبی جهت انتشار آماده گذاشتم فرصت داشتید هرازگاهی هم اونجا سربزنید



گــوش کنیـد

حتما،لطفا،زیباست


متن مدح در ادامه مطلب