سلام
سپاس از سوژه نگار عزیز بابت دعوت و سپاس از همه ی بازدیدکنندگان خصوصا عزیزانی که از وب سوژه نگار به اینجا کلیک میکنند!
تا اینجا بین همه ی کتابها واقعن قیدار رو دوستداشتم اما دیدم قبلا معرفی شده!
1-
حکایت زمستان،حکایت رزمنده ای است که در صحنه ای از صحنه های نبرد،می رود تا توسط دشمن در یک گور دسته جمعی دفن شود، در واپسین لحظات متوسل به وجود مقدس حضرت ابوالفضل العباس(ع) میگردد و به مهجزه آن حضرت، از مرگ حتمی نجات می یابد،پس از آن در دل خاک دشمن و درمیان اردوگاه های مخوف ،چندبار دست به عملیات های شهادت طلبانه می زند اما... .
ما اعتقاد داریم کتای حکایت زمستان در جذابیت و در ایجاد شور و شعور،یکی از کتابهای کم نظیر است؛شما-با هرسلیقه و اعتقادی که هستید-اگر این کتاب را خواندید و مطالب آن برایتان گیرایی و جذابیت فوق العاده نداشت،می توانید با اطمینان خاطر کتاب را بدهید برای خمیر شدن، و هزینه آن را از ما پس بگیرید.
+مصاحبه و تالیف سعید عاکف-انتشارات ملک اعظم
2-
از کتاب فتح خون هم توی محرم خیلی مطلب خوندم ترغیب شدم که بخرم ،کاشف به عمل آمد همسایه ی گراممان این کتاب رو دارن!
گرفتم نصفه خونده بودم که خواهرم اومد دید دست منه برداشت برد که بخونه بیاره! حالا بشین تابیاره!! ولی همون قسمتیش رو که باعث شد خودم برم دنبالش رو براتون میذارم!
قافله ی عشق در سفر تاریخ است و این تفسیری است بر آنچه فرموده اند:
"کُلُّ یَومٍ عاشورا و کُلُّ اَرضٍ کربلا ..."
این سخنی است که پشت شیطان را می لرزاند
و یاران حق را به فیضان دائم رحمت او امیدوار می سازد.
و تو ....
ای آن که در سال شصت و یکم هجری هنوز در ذخایر تقدیر نهفته بوده ای و اکنون
در این دوران جاهلیت ثانی و عصر توبه ی بشریت، پای به سیاره ی زمین نهاده ای،
نومید مشو، که تو را نیز عاشورایی است و کربلایی که تشنه ی خون توست
و انتظار می کشد تا تو زنجیر خاک ازپای اراده ات بگشایی و از خود و دل بستگی هایش
هجرت کنی و به کهف حصین لازمان و لامکانِ ولایت ملحق شوی
و فراتر از زمان و مکان، خود را به قافله ی سال شصت و یکم هجری برسانی
و در رکاب امام عشق به شهادت رسی ...