و خدایی که در این نزدیکیست


گمان مبر که حسن(ع) بی ضریح است
کریم آل عبا هرچه هست بخشیده است ...


      اگر روزگاران مرا به تاخیر انداخت و تقدیر الهی مرا از یاری تو بازداشت

         و نبودم تا با آنانکه با تو جنگیدن بجنگم و با آنان که با تو به دشمنی برخاستند

         به دشمنی بر خیزم؛ (در عوض) هر صبح و شام برتو ندبه و زاری میکنم

         و بر تو بجای اشک خون میگریم.

        زیارت ناحیه مقدسه


"اللهم عجل الولیک الفرج"

نظرات (۴۱)

زیارت قسمت ما میشد ای کاش
به ما هم سر بزنین
پاسخ:
سلام
انشالله قسمتتون میشه

حتما سرمیزنم
اقیانوس با همه بزرگی و توفندگیهایش فرزند پدری کوچک به نام قطره است

خودتان را دست کم نگیرید

ایام به کام[گل]

مثل اینکه دارین قشون کشی می کنین شدین 4 نفر و گروه فیمینیستی تشکیل دادین
پاسخ:
.....
  • قلمداد ظهور
  • دوربرگردان را به سمت عقلت نچرخان؛ راه را ادامه بده...! الان برای برگشتن زود است. از خاطراتم مینویسم، میخوانم، مینشینم، تکـــــــــــــــــرار میکنم. شخصیت من هیچگاه هویتـــــــــــ من نیست...!
    پاسخ:
    سلام
    اومدم وبتون نوشته ی جالبی بود

    ممنون
    پریشانم چه می‌خواهی‌ تو از جانم؟!مرا بی ‌آنکه خود خواهم اسیر زندگی ‌کردی خداوندا اگر روزی ‌ز عرش خود به زیرآیی لباس فقر پوشی غرورت را برای ‌تکه نانی‌به زیر پای‌نامردان بیاندازی‌و شب آهسته و خسته تهی‌ دست و زبان بسته به سوی ‌خانه باز آیی زمین و آسمان را کفرمی‌گویی می‌گویی؟! خداوندا! اگر در روز گرما خیزتابستان تنت بر سایه‌ی ‌دیوار بگشایی لبت بر کاسه‌ی‌ مسی‌ قیر اندودبگذاری و قدری آن طرف‌ترعمارت‌های ‌مرمرین بینی‌ و اعصابت برای‌ سکه‌ای‌ این‌سو و آن‌سو در روان باشدزمین و آسمان را کفرمی‌گویی نمی‌گویی؟! خداوندا! اگر روزی‌ بشر گردی‌ زحال بندگانت با خبر گردی‌پشیمان می‌شوی‌ از قصه خلقت از این بودن، از این بدعت خداوندا تو مسئولی خداوندا تو می‌دانی‌ که انسان بودن وماندن در این دنیا چه دشوار است چه رنجی ‌می‌کشد آنکس که انسان است واز احساس سرشار است
    پاسخ:
    سلام
    زیبا بود 
    ممنون

    شیخ را گفتند : علم بهتر است یا ثروت ؟!
    شیخ بی درنگ شمشیر از میان بیرون آورد و
    مانند جومونگ مرید بخت برگشته را به سه پاره ی نامساوی تقسیم نمود و
    گفت :سالهاست که هیچ خری بین دو راهی علم و ثروت گیر نمیکند !!!
    مریدان در حالی که انگشت به دندان گرفته و لرزشی وجودشان را فرا گرفت گفتند یا شیخ ما را دلیلی عیان ساز تا جان فدا کنیم .
    شیخ گفت :در عنفوان جوانی مرا دوستی بود که با هم به مکتب می رفتیم ،
    دوستم ترک تحصیل کرد من معلم مکتب شدم...
    حالا او پورشه دارد ، من پوشه...
    او اوراق مشارکت دارد، و من اوراق امتحانی...
    او عینک آفتابی من عینک ته استکانی...
    او بیمه زندگانی ، من بیمه خدمات درمانی ...
    او سکه و ارز ، من سکته و قرض . . .
    سخن شیخ چون بدین جا رسید مریدان نعره ای جانسوز برداشته و راهی کلاسهای آموزش اختلاس گشتندی


    ایام به کام[گل]
    پاسخ:
    :)

    ممنون از حضورتون
    سلام
    اون کدی رو که واستون فرستادم رو می فرستین...
    پاسخ:
    سلام واسه چی بفرستم؟؟

    جنس فرخته شده پس داده نمیشود

    تنها انتقامی که می توانی از کسی که زنتان را از چنگ شما در آورده است بگیری آن است که وی را وادار کنی او را نگاه دارد

    ********

    راز زندگی مشترک طولانی:هر هفته به یک رستوران زیبا رفته و در زیر نور شمع، شام شاعرانه ایی را صرف نمایید.

    البته جدا از هم

    *********

    یک زن خوب زمانی که اشتباه می کند، همسر خود را می بخشد

    *****

    مردی با افتخار گفت: زن من یک فرشته است مرد دیگری جواب داد: خوش به حالت، زن من هنوز زنده است

    پاسخ:
    نچ نمیشه
    باید وب شما و برادرتون رو هک کنم!

    :)
    شیخ را پرسیدند : اینترنت ایران به چه ماند ؟
    فرمود : به زنبور بی عسل.
    عرض کردند : یا شیخ ، اینکه قافیه نداشت.
    فرمود : واقعیت که داشت .
    و مریدان رم کردندی و به صحرا برفتندی.

    امروز غروب نتونستم بیام تو این وبلاگتون، عوضش تو اون یکی وبلاگ زپرتیتون یه پیام گذاشتم{زبان درازی}
    پاسخ:
    زپرتی؟؟
    به کی دارید میگید؟؟به دلنامه؟؟
    اون از تمام نوشته هام و دفترهایی که نوشتم واسم باارزشتر...

    اصلا وب خودتون زپرتی ههههههههه

    حرکت کشتی نجات آدمیان احتیاجی به دریا ندارد،این کشتی از قطره اشک مقدسی می گذرد  که برای حسین ریخته می شود.        علامه جعفری

    به وبلاگ جدیدم سر بزنید ،خوشحال میشم

    پاسخ:
    سلام 
    حتمابانو 

    بابت راهنماییتون هم ممنون
  • *ماهی آبی کاربنی*
  • عزیز دلمی خانم حیدری مهربان
    دوست خوب من :*
    پاسخ:
    ممنون سارا بانو

    :)
    در امید به رویم بسته بود و بسته تر شد
    صدای قلب من امشب خدایا آهسته تر شد
    ز دست آشنایان خسته بود و خسته تر شد
    دلم دیگر نگوید قصه های عاشقانه
    از آن بی مهری یار و از این رنج زمانه
    زبان دل بسته بود و بسته تر شد
    دلم لبریز از غم،چنان پاییز از غم
    چو مینای شکسته،خون ز دل می ریزه از غم
    خدایا سرد و تاریکه دگر کاشانه ی دل
    کسی جز غم کجا سر زد بر این ویرانه ی دل
    چه شبهایی که غم مهمان من بود تا سحر شد
    نمی بینم وفا در جمع مشتاقان دریغا
    نمی پاشد ز هم دنیا چرا دیگر خدایا
    به درگاهت چه کردم اشک و آهم بی اثر شد؟ خیلی جالب بود
    پاسخ:
    ممنون از حضورتون

    زیبا بود..

    :)
    سلام بزرگوار 
    تشکر از شما 
    التماس دعا
    باز شب شد و من تنهایم              آهسته تو را شیدایم
    باز شب شد و این تاریکی             مشت کوبید به رویاهایم
    باز شب شد و من تا به سحر        خیره در ماه تو را می یابم
    باز شب شد و من چون کولی       در تب آمدنت بی تابم

    گفته بودی که شبی می آیی          امشبم منتظرت می مانم
    پشت این پنجره و این ظلمت            باز شعرهای تو را می خوانم
    نکند باز نیایی و دگر                       هرشب این قصه به تکرار کنم 
    نکند این دل بیمارم را                     پشت این پنجره تیمار کنم 
    باز شب شد و من بار دگر                می روم پنجره را بگشایم
    باز شب شد و این تاریکی                مشت کوبید به رویاهایم
    پاسخ:
    سلام

    زیبا بود....

    ممنون
    ای جانم ... اون اول گفت .. بعد من تصدیق کردم.. باید میفهمیدم؟!!!!
    پاسخ:
    آخی الان من خجالت کشیدم که....
    منتظرتم دوست خوبم....
    پاسخ:
    بله میام دوستم :)

    20 سال گذشت

    زن نصف شب از خواب بیدار شد و دید که شوهرش در رختخواب نیست و به دنبال او گشت. شوهرش را در حالی که توی آشپزخانه نشسته بود و به دیوار زل زده بود و در فکری عمیق فرو رفته بود و اشک‌هایش را پاک می‌‌کرد و فنجانی قهوه‌ می‌‌نوشید پیدا کرد ...

     

    در حالی‌ که داخل آشپزخانه می‌‌شد پرسید: چی‌ شده عزیزم این موقع شب اینجا نشستی؟!

     

    شوهرش نگاهش را از دیوار برداشت و گفت: هیچی‌ فقط اون وقتها رو به یاد میارم، ۲۰ سال پیش که تازه همدیگرو ملاقات کرده بودیم ، یادته...؟!

     

    زن که حسابی‌ تحت تاثیر قرار گرفته بود، چشم‌هایش پر از اشک شد و گفت : آره یادمه...

     

    شوهرش ادامه داد : یادته پدرت که فکر می کردیم مسافرته ما رو توی اتاقت غافلگیر کرد؟!

     

    زن در حالی‌ که روی صندلی‌ کنار شوهرش می نشست گفت : آره یادمه، انگار دیروز بود!

     

    مرد بغضش را قورت داد و ادامه داد : یادته پدرت تفنگ رو به سمت من نشونه گرفت و گفت: یا با دختر من ازدواج میکنی‌ یا ۲۰ سال می‌‌فرستمت زندان آب خنک بخوری ؟!

     

    زن گفت : آره عزیزم اون هم یادمه و یک ساعت بعدش که رفتیم محضر و...!

     

    مرد نتوانست جلوی گریه اش را بگیرد و گفت: اگه رفته بودم زندان امروز آزاد می شدم

     

     

     

    پاسخ:
    هههههههههههههه

    از دست شما بای این مطالبتون

    ممنون
    از پل نامردان عبور نکن بگذار تو را آب ببرداز ترس شیر به روباه  پناه  نبربگذار شیر تو را بخوردببر باش و درنده ولی از کنار آهوی بی پناه به آرامی گذر کن
    پاسخ:
    ...

    سلام

    ممنونو ایام به کام :)
    سلام

    روز خوش
    خوشحالم که موزیک را گوش دادید
    منتظرم
    امیدوارم زودتر با تغییرات برگردی
    پاسخ:
    سلام

    انشالله

    در پس ثانیه هایی که ورق خورده و ساعت شده است 
    روزها میگذرند 
    سایه ها در پس هم میگذرند 
    بی خبر از گذر ثانیه ها 
    در هراس از ماندن
    هیچ اگاه نگشتند که اینگونه تورا میخواند 
    و چه میگفت درختی که به اندازه ی اندوه خزان تنها بود
    و نگاهش نگران در پی همدم میگشت 
    سایه ها در گذر ثانیه ها 
    رهسپار ره فردا بودند 
    و دریغا که نخواهند رسید
    بی گمان حال نیای فرداست
    که به اندازه ی یک دور زمین 
    کودک حال لقب میگیرد 
    سایه ها صبر کنید 
    ما چرا با لبخند

    در همین حال به فردا نرسیم
    اندکی صبر که فریاد کشید 
    سایه ها صبر کنید 
    ناله ای از پس دیوار خدا را خوانده
    این چه دردیست که از ناله ی او می آید

    اندکی صبر کنید 
    اشکها را بزدایید ز اندوه خزان 
    چهره ها را ز قشنگی سرشار 
    دیده ها را از مهر
    و وجود خود را پر کنید از خوبی
    بزدایید فغان را از دل
    میل بیهوده به رفتن نکنید
    سایه ها صبر کنید

    پاسخ:
    میگذرد دیگه...
    زیبا بود 
    ممنون از حضورتون
    دعای شب و روزم این است که بیایی
    اما نکند که بیایی و من شرمنده رویت باشم

    سلام گلم
    پاسخ:
    انشالله نمیشیم

    سلام ممنونن از حضورتون
    ممنووووووووووووووووووووووووووووووووووون

    :) :) :) :) :) :)
    پاسخ:
    خواهش
    :)
    شب خوش

    خواهش میکنم
    لطف دارید
    معمولا اهنگهایی که خودم دوست دارم را میذارم
    پاسخ:
    سلام

    آره بعضیاشون خیلی خوبن..!
  • علیرضا رضایی
  •   شاید وقتی ما می گوییم خدا کند ک بیایی ، 

       او می گوید خدا کند ک بخواهی . . .


                                   ((((هعــــــــــــــــــــی . . . ))))

                                       <اللهم عجل لولیک الفرج> 
    پاسخ:
    ....

    ....

    ....
    روزهای خوب در انتهای جاده منتظر شما هستند
    از حرکت باز نایستید

    ایام به کام[گل]
    پاسخ:
    چون شما گفتید چشم

    :)

    ایام به کام
  • آنتی زیون
  • سلام رفیق
     با مطلب :
    کلیپ شنیدنی از استاد پناهیان با موضوع منتظران مهدی (عج) + متن
    در خدمتم
    پاسخ:
    سلام
    چشم بانو میام

    :)
  • مداد جنگی
  • سلام: 
    استفاده کردیم
    با افتخار لینک شدید..
    پاسخ:
    سلام 
    ممنون

    لطف کردید 
    من خدا را دارم ٬

    کوله بارم بر دوش ٬

    سفری می باید ٬ سفری تا

    ته تنهایی محض

    هر کجا لرزیدی ٬ از سفر ترسیدی

    فقط آهسته بگو :

    من خدا را دارم ...
    پاسخ:
    ممنون از حضورت...

    :)
    شادی را هدیه کن ..... حتی به کسانی که آن را از تو گرفتند
    عشق بورز ..... حتی به آنها که دلت را شکستند
    دعا کن ..... حتی برای آنها که نفرینت کردند
    بهار شو و بخند ..... که خدا هنوز آن بالا با ماست

    ایام به کام[گل]
    پاسخ:
    توصیه های خوبی بود..

    ممنون
    ایام به کام

    یا صاحب الزمان

    حاصل عمر اگر نیم نگاهی باشد

    بهر آن نیم نگاه با دل زار آمده ام

    سلام

    خداقوت

    پاسخ:
    سلام 
    ممنون از حضورتون

    التماس دعا
    السلام علیک یا بقیة الله...
    پاسخ:
    اللهم عجل الولیک الفرج...

    ممنون از حضورتون
  • طلبه امروزی
  • سلام
    نظر شما درباره «روابط اجتماعی طلبه ها با زنان» چیست؟
    بنده با مطلب «نگاه طلبه به نامحرم(2)» بروز هستم . مطلبی استدلالی و جالب .
    منتظر نقد و نظر شما هستم
    پاسخ:
    سلام 

    حتما میام
  • قلمداد ظهور
  • زندگی را باید برد؛ زندگی بازی شطرنج در بطن وجودی انسان هاست، گاهی یک اسب تمام آرزوهایت را لگد مال میکند.
    پاسخ:
    سلام
    خوش آمدید

    زیبا بود ممنون
    اللهم عجل لولیک الفرج
    پاسخ:
    اللهم عجل الولیک الفرج
    خیلی وقته دلم میخواد زیارته ناحیه مقدسه رو با معنیش بخونم ولی انگار روزیم نمیشه ....
    پاسخ:
    ایشاله که میشه

    ممنون از حضورتون
  • اشرف مخلوقات
  • سلام دوستم...
    ی سوال...
    چرا دلنامه رو آپ نمیکنی؟!

    راستی من خییییلی خوشحالم ک ی دوست بزرگتر از خودم دارم مثه تو دارم،با اینکه ندیدمت ولی تقریبا میتونم با حرفاتو عقایدت بفهمم ک شبیه منی...
    :)
    پاسخ:
    آپ میشه دوستم ایشالله 

    منم خوشحالم بانو

    موفق باشی
    اگر قبل از آمدن کسی خوشبخت بوده اید
    بعد از رفتنش هم می توانید خوشبخت باشید

    ایام به کام[گل]
    پاسخ:
    زیبا بود ممنون

    :)
    سلام عزیز دلم...ممنونم از پست زیبات خانومی...
    پاسخ:
    خواهش میکنم گلم

    ممنون از حضورت
  • آنتی زیون
  • سلام بر اباعبدالله
    سلام بر فرزند زمزم و صفا
    سلام برآن پیکر به خون غلتیده
    پاسخ:
    السلام علیک یا اباعبدالله
    سلام مرسی که به وبم اومدید خوشحال شدمممم:)

    کسی چه میداند؟!

    شاید روزی بیاید که حالِ من هم خوب شود...

    هوا خوب شود...

    عشق خوب شود...

    و تو...

    خوب من شوی!!




    چه پست زیباییییی ممنووووووووووون

    پاسخ:
    سلام بانو :)

    قابلی نداشت

    و ممنون از حضورت
    سلام
    ادامه شعر فیض کاشانی
    گفتم که سوخت جانم ، از آتش نهانم
    ***گفتم آنکه سوخت او را، کی نادی فغان است

    گفتم فراغ تا کی؟گفتا که تا تو هستی
    ***گفتم نفس همین است؟گفتا سخن همان است

    گفتم که حاجتی هست؟گفتا بخواه از ما
    ***گفتم غمم بیفزا گفتا که رایگان است

    گفتم ز(فیض)این نیم جان که دارد
    ***گفتا نگاه دارش، غمخانه تو جان است

    سلام بر انتقام گیرنده خون مادرم زهرا(س)
    پاسخ:
    سلام

    بسیار سپاسگذار....
    دقت کردین ما ایرانیا وقتی بچه هستیم میگن بچه است، نمیفهمه!
    وقتی نوجوان هستیم میگن نوجوانه، نمیفهمه
    وقتی جوان هستیم میگن جوون و خامه، نمیفهمه
    وقتی بزرگ میشیم میگن داره پیر میشه، نمیفهمه
    وقتی هم پیر هستیم میگن پیره، حالیش نیست، نمیفهمه
    بعد وقتی میمیریم میان سر قبرمون و میگن عجب انسان فهمیده ای بود
    پاسخ:
    ...
    اوهوم کار ما ایرانیاست دیگه...

    در سکوت شب من ،
    ناگهان حادثه ای...
    ناگهان وسوسه ای تلخ گذشت...
    من تو را کم داشتم
     

    در سکوت شب من ،
    آسمان حرفی زد...
    و غزل شعری شد...

    در سکوت شب من،
    موج گیسوی تو آرام نداشت
    برق چشمان تو پیغام نداشت...
    چه سرابی دارم
    که امیدم به نگاهت...
    سالها یخ زده است...

    پاسخ:
    زیبا بود ممنون


    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">