در چنین شب میمون و مبارک،شخص توانسته همانند سالیان قبل دست به قلم برده و در بین لاشه های باقی مانده از تکنولوژی تکه کاغذی بیابد و در زیر نور چراغ قوه ی گوشی نوکیای مادربزرگ قلم را به حرکت درآورده و حداقل دایره لغات خودش را یک تکانی بدهد و بدنبال واژگان مناسب قطر دایره را بدود، هرچند نتیجه این دَوِش بی حاصلی و بی خبری باشد لاکن تنها سودش همین بس که بعد از چندماهی فراقت از مکتب یادآوری میشود قلم بدست گرفتن را که مبادا این مهم در میان روزمرگی ها به فراموشی سپرده شود
باشد که خداوند ما را از نیاز بدلان و گمراهان(که همانا اینترنت و آن ترنت و اهل و عیالش باشد) بی نیاز سازد ...
درسته تودنیای الان یجورایی نمیشه بدون تکنولوژی زندگی کرد؛اما تکنولوژی نه اینایی که ما داریم
حافظه هامون انقدر ضعیف شده که یه شماره حفظ نیستیم سریع دفترچه گوشی؛
به املای یه کلمه شک داریم سریع گوگل و سرچ و ...
یه نکته مهم پیش میاد سریع یادداشتهای گوشی دیگه حافظه هامون داره در حد ماهی میشه!!
بعضی وقتها دلم میخواد گوشیمو بندازم دور و همون گوشی نوکیای مادربزرگی رو بردارم ولی حیف که نمیشه