ما مشق غم عشق تو را خوش ننوشتیم
اما تو بکش خط به خطای همه ما
"فاضل نظری"
به سما قمر، به نبی ثمر، به فاطمه دُر، به علی گهر
به حسن جگر، به حسین پسر، چه نجابتی، چه اصالتی
به ملک مطاع، به خدا مطیع، به مرض شفا، به جزا شفیع
چه مقام بندگیش منیع، به چه بندگی و اطاعتی
خم زلف او چه شکن شکن، به مثال نقرۀ خام تن
سپری به کتف و کفن به تن، به چه قامتی و قیامتی
بیایید "اینجا" لطفا
(مناجات محبین با نوای حاج میثم مطیعی)
همچنان تبریکات مارا پذیرا باشید :)
دعامون کنید
این چند روزه انقدر عکس ضریح امامارو گذاشتم با گُل و بلبل و کلی فاز عیدی عوضش امروز دبسرده بودم
همه اش میگفتم الهی بمیرم امام سجاد..مدینه...بقیع... بی شمع و چراغ و گل و بلبل...
در مدینه باید مُرد حتی روز جشن!!
خلاصه آقا لطف کردن تلافی این دوروز دراومد دوتا جشن توپ رفتم،خدا زیاد کنه بعضی دوستای پایه رو!!
یه دسته گل تپل مپل هم گرفتم به نیت گل کاری ضریحشون ان شالله که قبول باشه :)
تازه غذای حضرتم بهم رسید!(باکلاس همون شام نذری خودمون)
حالا الان عکس چی بذاریم!؟ دلم میگیره عکس ندارم، ضریح...جشن...
اول اینو گوش بدید
شاه شمشاد قدان،خسرو شیرین دهنان
که به مژگان شکند قلب همه صف شکنان
مدیونید فک کنید مشکل روانی دارم!!خب چیه ایام عید دوستدارم همینجوری تند تند پست بذارم
:)
"اینجا هم برید"
یه شعری قاسم صرافان داره تومجموعه شعر "حیدرانه" اسمش هست با عباس!!
صدبار هم بخونی سیرنمیشی!حس نوشتنشو نداشتم عکس انداختم اما سه صفحه است!!
حالا نه دلم میاد نذارم براتون نه حس آپلود دارم!!
دلم جشن میخواد..!!اگه باباینا بودن میرفتیما!!
عه چه وقت مُردن بود آخه؟ یکی از آشناها فوت کردن باباینا رفتن شهرستان!!!
یکیم نداریم بزنگه بگه آماده باش الان میام بریم!!!
وای من جشنهای مهدیه رو خیلی دوستدارم!!!
هیچی دیگه کم ناله کنم
عیدتون به شدت مبارک
الان میرم شیرنی میخرم میدم خانم همسایه پخش کنه :)
شما هم یه صفحه شعر بخونید بلکم آمار سرانه مطالعه بره بالا!!
عکس پست قبلی رو خیلی دوستدارم :)
یه بحر طویل پیدا کردم از حاج آقا سازگار...
هرکی نخونه از کفش رفته! آدم کیف میکنه!
:)
تبریکات منو پذیرا باشید خیلی...
شب تاریک که ریزد به زمین نور مه از دامن صحرا ،به فلک نور دگر سر زند از طلعت زهرا(س) ، که از آن نور سماوات شود محشر کبری همه گویند که این نور حسین است، عیان از رخ ام الحسنین است، که بر ختم رسل نور دو عین است، حسین است حسین است، که شب تا به سحر همسفر دخت رسول است، بگو مونس زهرای بتول است، که ای مادر فرخنده منم نور دو عینت ، گل نورسته حسینت، به خدا نور عیانم، به نبی روح روانم، به علی تاب و توانم، به جنان سید و مولای جوانان جنانم، به جهان رهبر آزاده مردان جهانم، به سما مهر فروزان، به زمین کشتهی شمشیر و سنانم، انا عطشان، انا مظلوم، انا عریان، انا مجروح، منم مونس دلهای شکسته، منم آن کشتی در خون دل خویش نشسته، که خدا خوانده ز آغاز جهان فلک نجاتم، به حیاتم به مماتم، به خداوند مجیدم، به جوانان رشیدم، به عزیزان شهیدم، به همه خلق امیدم همه خوانند به خون گلویم هر شب و هر روز خدا را.
این کلیپ رو خیلی وقته دارم هربار خواستم بذارم نمیدونم چرا نذاشتم! نه اینکه بگم واقعیت نداره،هست متاسفانه
حالا اول ببینید بعد صحبت میکینم!
دریافت
مدت زمان: 1 دقیقه 36 ثانیه
یه چندتا بلاگ هستن فوق عالین منتهی من بصورت مخفی دنبالشون میکنم تاحالا براشون کامنت نذاشتم!!یوقتایی یه پستهایی میذارن بعد خوندنش انقدر سرکیف میشم کلی جیغ و داد راه میندازم، عه آره همینه و تایید و ... شروع میکنم نظر نوشتن با شوقی و ذوقی ولی بعدش یادم میافته عه من اینجا اصن کامنت نمیذارم و پاک میکنم و دوباره - سه باره فقط پست رو میخونم ...
یادمه بچه که بودم اگه ظهر درحال تماشای تلویزیون خوابم میبرد و خدایی نکرده با صدای مهمونی بیدار میشدم خودمو به ادامه خواب میزدم، روم نمیشد بلند بشم!!حالا خدانمیکرد طرف زیاد هم میموند یعنی خرس قطبی میشدم دیگه زنده نمیشدم تا طرف بره؛ حالا بزرگ که شدم این فضائه تغییر کرده به دنیای وبلاگم و ارتباطم با بعضی بلاگها یعنی چون خیلی وقته یواشکی دارم میخونمشون یجورایی روم نمیشه دیگه براشون کامنت بذارم،نمیدونم ها من اصلا از این اخلاقای خجالتی ندارم همه جا سریع ارتباط میگیرم ولی بعضیا حتی سبک نوشتنشون هم خیلی بزرگانه است و من یجورایی خجالت میکشم یا روم نمیشه!!! یکیشون رو امروز رونمایی میکنم نمیدونم نویسنده اشون خوشش بیاد نیاد ناراحت بشه نشه به هرحال من میخوام بیدار بشم کم کم این3-4 تا بلاگ خاموش رو هم روشن کنم!
یه بلاگ هم پیدا کردم از آبان 83 نوشته تا اسفند90ولی چه نوشتنهایی... گذاشتم به فراخور حالم ازش کِش برم اینجا بذارم
خیلی نوشتم باور کنید دوروزه دارم مینویسم و پاک میکنم،هیجوره راضیم نمیکنن این نوشتنها و کلمات بی ارزش...
سرکلیدی مینویسم،
باز هم توفیق اعتکاف و بازهم بدرقه یک شهید گمنام دیگه
و باز هم شرمندگی
و تمام حرف هام شاید تواین تصنیف!!
لایق باشم به یاد همه اتون بودم یجوری همه ی بلاگیارو یاد کردم.
ببخشید که نظرات بسته است.
بعدا نوشت:
از کانال مسجد اینو یافتم