و خدایی که در این نزدیکیست


گمان مبر که حسن(ع) بی ضریح است
کریم آل عبا هرچه هست بخشیده است ...

هردم به گوشم میرسد آوای زنگ قافله

این قافله تا کربلا دیگر ندارد فاصله


 

        



چه حال و هوای خوبی شده کوچه و خیابونهای شهرمون....اصلا همین دنیای مجازی هم...

چقدر خوبه که ماها ارباب مهربونمون رو داریم....

دهه ی اول محرم هرروز با وقایع تاریخی و فضائل اون روز درخدمتتونم (به شرط حیات)

ساعت بروز شدن 10 صبح

منتظر حضورتون هستم

و اینکه:

این شعر رو توی وبلاگ دوستمون"اشرف مخلوقات "خوندم بسیار زیبا بود هدیه به شما

التماس دعا


خواب دیدم خواب اینکه مرده ام

خواب دیدم خسته و افسرده ام

روی من خروارها از خاک بود

وای قبر من چه وحشتناک بود

تا میان گور رفتم دل گرفت

قبر کن سنگ لحد را گل گرفت

ناله می کردم ولیکن بی جواب

تشنه بودم تشنه یک جرعه آب

بالش زیر سرم از سنگ بود

غرق وحشت سوت و کور و تنگ بود

خسته بودم هیچ کس یارم نشد

زان میان یک تن خریدارم نشد

هرکه آمد پیش حرفی راند و رفت

سوره حمدی برایم خواند و رفت

نه شفیقی نه رفیقی نه کسی

ترس بود و وحشت و دلواپسی

آمدند از راه نزدم دو ملک

تیره شد در پیش چشمانم فلک

یک ملک گفتا بگو نام تو چیست

آن یکی فریاد زد رب تو کیست

ای گنهکار سیه دل بسته پر

نام اربابان خود یک یک ببر

در میان عمر خود کن جستجو

کارهای نیک و زشتت را بگو

ما که ماموران حق داوریم

نک تو را سوی جهنم می بریم

دیگر آنجا عذر خواهی دیر بود

دست و پایم بسته در زنجیر بود

نا امید از هر کجا و دلفکار

می کشیدندم به خفت سوی نار

ناگهان الطاف حق آغاز شد

از جنان درهای رحمت باز شد

مردی آمد از تبار آسمان

نور پیشانیش فوق کهکشان

چشمهایش زندگانی می سرود

درد را از قلب آدم می زدود

گیسوانش شط پر جوش و خروش

در رکابش قدسیان حلقه بگوش

صورتش خورشید بود و غرق نور

جام چشمانش پر از شرب طهور

لب که نه سرچشمه آب حیات

بین دستش کائنات و ممکنات

خاک پایش حسرت عرش برین

طره یی از گیسویش حبل المتین

بر سرش دستار سبزی بسته بود

بر دلم مهرش عجب بنشسته بود

در قدوم آن نگار مه جبین

از جلال حضرت عشق آفرین

دو ملک سر را به زیر انداختند

بال خود را فرش راهش ساختند

غرق حیرت داشتند این زمزمه

آمده اینجا حسین فاطمه

صاحب روز قیامت آمده

گویی بهر شفاعت آمده

سوی من آمد مرا شرمنده کرد

مهربانانه به رویم خنده کرد

گفت آزادش کنید این بنده را

خانه آبادش کنید این بنده را

اینکه اینجا این چنین تنها شده

کام او با تربت من وا شده

مادرش او را به عشقم زاده است

گریه کرده بعد شیرش داده است

بارها بر من محبت کرده است

سینه اش را وقف هیئت کرده است

اینکه می بینید در شور است و شین

ذکر لالائیش بوده یا حسین(ع)

دیگران غرق خوشی و هلهله

دیدم او را غرق شور و هروله

با ادب در مجلس ما می نشست

او به عشق من سر خود را شکست

سینه چاک آل زهرا بوده است

چای ریز مجلس ما بوده است

خویش را در سوز عشقم آب کرد

عکس من را بر دل خود قاب کرد

اسم من راز و نیازش بوده است

خاک من مهر نمازش بوده است

پرچم من را بدوشش می کشید

پا برهنه در عزایم می دوید

اقتدا به خواهرم زینب نمود

گاه میشد صورتش بهرم کبود

بارها لعن امیه کرده است

خویش را نذر رقیه کرده است

تا که دنیا بوده از من دم زده

او غذای روضه ام را هم زده

اینکه در پیش شما گردیده بد

جسم و جانش بوی روضه می دهد

حرمت من را به دنیا پاس داشت

ارتباطی تنگ با عباس داشت

نذر عباسم به تن کرده کفن

روز تاسوعا شده سقای من

گریه کرده چون برای اکبرم

با خود او را نزد زهرا می برم

هرچه باشد او برایم بنده است

او بسوزد صاحبش شرمنده است

در قیامت عطر و بویش  میدهم

پیش مردم آبرویش میدهم

باز بالاتر به روز سرنوشت

میشود همسایه من در بهشت

آری آری هرکه پا بست من است

نامه ی اعمال او دست من است


نظرات (۱۸)

خدا را شکر محرمت را دیدم باز...
پاسخ:
انشالله درکش کنیم..

سلااااااااااااااااااااااااام...مریم جووون....ببخشید درسم خیلی زیاده و وقتم کم ممنونم که منو فراموش نکردی...فدات بشممممم خانومیییییییییییییییییییییییییی...
پاسخ:
عزیزم شما که فراموش نمیشی

موفق باشی
ما را که یا مجیر و اجرنا عوض نکرد
دلتنگ گریه های محرم شده دلم......
التماس دعا گلم
پاسخ:
سلام بانو...

آره دلتنگیم ...

محتاجیم به دعا

عزیزمی ..منم دلم برات تنگ شده...

باز محرم وباز عاشقی..دلم میخواهد این عاشقی هرگز تمام نشود....

پاسخ:
سلام بانو...قربونت عزیزم :)

انشالله تو خطشون باشیم که اونجوری هرگز تموم نمیشه...
مراقب باشید به چه کسی اعتماد می کنید. شیطان هم روزی یک فرشته بود!!!!

ایام به کام[گل]
پاسخ:
ممنون از حضورتون...
  • اشرف مخلوقات
  • مررررررررسی از دعوتت دوستم....
    ولی منکه 10 صب نمیتونم بیام:(
    چون مدرسم...
    ولی هروقت ک تونستم میام و سرر میزنم بت حتمن....
    :)
    پاسخ:
    موفق باشی 

    هروقت اومدی بیا قدمت بروی چشم:)

    التماس دعا
  • اشرف مخلوقات
  • یا حسین غریب مادر  تویی ارباب دله من
    یه گوشه چشمه تو بسه    واسه حله مشکله من....
    :)
    پاسخ:
    غریب مادر...

    این مداحی باصدای مرحوم ذاکر رو خیلی دوستدارم 
    انشالله یه نگاه مارو مهمون کنن توی محرم
  • اشرف مخلوقات
  • سلام.دوستم....
    ببخش بخاطره تاخیرم...
    خیییییییییلی این وبت باحاله......
    منم آپم....
    :)

    پاسخ:
    سلام 
    خواهش میکنم :)

    حتما بهت سرمیزنم

    ابرها به آسمان تکیه می کنند
    درختان به زمین
    و انسان ها به مهربانی هم

     

    اسم وبت عالیه دختر ..!!!!!!! تبریک ویژه، شیرینی ما یادت نره..اون وب رو ترک نکن من باهاش خاطره ها دارم.

    پاسخ:
    فدای تو بانو

    سلام..
    شیرینی شما محفوظ

    چشم خیالت راحت چندوقت دیگه میام اونجا 
  • جملات زیبا (رسول ترک)
  • سلام ممنونم از حضورهای زیباتون ...[گل]
    ببخشید دیر بهتون سر زدم ....[گل]
    ................................................................................
    هر روز با یک جمله ی زیبا منتظرتون هستم ...[گل]
    پاسخ:
    خواهش میکنم

    حتما سرمیزنم:)
    سلام به محرم و شما دوستان

    اگر دوست بخواهد به محرم داریم میرسیم

    دعا کنید برا ظهور حضرت صاحب الامر(عج)  برا پدر و مادر و همه دوستان

    بنده هم رو از دعای خیر فراموش نکنید
    پاسخ:
    سلام
    انشالله لیاقت ورود رو داشته باشیم...

    دعا که میکنم انشالله بشنون...
    و
    محتاجیم به دعا....
    زینب جان شرمنده ایم که بهای حسینی شدن ما بی حسین شدن تو بود.
    دعا کن حسینی بمانیم
    پاسخ:
    آمیــــــــــــن....

    [گل]
    پاسخ:
    ممنون از حضورتون....

    زاهدی گوید: جواب چهار نفر مرا سخت تکان داد.

     

    اول: مرد فاسدی از کنار من گذشت و من

    گوشه لباسم را جمع کردم تا به او نخورد.

    او گفت: ای شیخ خدا میداند که فردا حال ما چه خواهد بود!

     

    دوم: مستی دیدم که افتان و خیزان راه میرفت

    به او گفتم قدم ثابت بردار تا نیفتی.

    گفت: تو با این همه ادعا قدم ثابت کرده ای؟

     

    سوم: کودکی دیدم که چراغی در دست داشت

    گفتم این روشنایی را از کجا اورده ای؟

    کودک چراغ را فوت کرد و ان را خاموش ساخت

    و گفت: تو که شیخ شهری بگو که این روشنایی کجا رفت؟

     

    چهارم: زنی بسیار زیبا که درحال خشم

    از شوهرش شکایت میکرد. گفتم اول

    رویت را بپوشان بعد با من حرف بزن.

    گفت: من که غرق خواهش دنیا هستم

    چنان از خود بیخود شده ام که از خود خبرم نیست؛

    تو چگونه غرق محبت خالقی که از نگاهی بیم داری؟

    پاسخ:
    زیبا بود  و قابل تامل  
    ممنون
    سللاام زیبا بود برا منم دعا کنید تو این روزای اندوه و ماتم
    پاسخ:
    سلام
    محتاجیم به دعا بانو
    حسین علیه السلام همچون خورشیدی، قرنهاست که هر روز می درخشد و تازگی دارد ...

    افسوس از چشمهایی که تنها ده روز از سال ، از نورش بهره می برند ...
    ******************
    هدیه خیلی خیلی زیبایی بود
    در این ایام ما رو فراموش نکنین مریم جان 

    التماس دعا
    پاسخ:
    آره واقعا افسوس ....

    محتاجیم به دعا....
    برایتان دعا میکنم زمانی که در محشر گفتند چه داشتی؟

    حضرت سیدالشهدا(ص) بگویند حساب شد مهمان است.

    شعر زیبا بود
    پاسخ:
    ممنون

    آمین
    تشریف میارید ؟؟؟
    پاسخ:
    بله چرا نیام؟

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">